گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
-اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
جلد چهارم
انقلاب پنجم یا آخرین انقلاب معنوی است شما قضاوت کنید






از دانشمندان کره مذکور رخصت بازگشت بسوی زمین صادر گردید.

در کره خودمان دانشمند زیاد است. روی سخن با آنها داریم :

بدست آوردن آتش - پیدایش غذای ویژه ذخیره ای خانه سازی - صنعت چاپ چهار انقلاب دگرگون ساز بشریت بود که آنها را شرح دادیم . از چهار صد هزار سال پیش تا پانصد و پنجاه سال قبل تقریبا، یعنی همه مربوط به زمان گذشته. اما یک سوال : آیا از زمان ما به بعد دیگر انقلابی صورت خواهد گرفت و بنظر آقایان آیا لزوم و نیاز به انقلاب دیگری احساس می گردد ؟

ملاحظه فرمودید چهار انقلاب گذشته هر چند جنبه معنوی نیر به همراه داشت ولی بدین علت که بر خلاف تمایلات شهوت و لذت طلبی آدمی بود از هر چهار فقط بهره برداری مادی بعمل آمد و لذا چهار انقلاب در چارچوبه ما دیگری بوقوع پیوست و آن چنان آن را در نظرها بزرگ گردانید که امروز تمدن یعنی نسبت چسبندگی و نزدیکی بیشتر بمادیگری و پیشرفت در آن زمینه.

آتش محیط بشر را گرم کرد ، غذا اندرونش را ، خانه ای برای استراحت و چاپخانه های فراوان ، کتابهای بسیار و سرعت سرسام آوری که در چاپ کتب بوجود آمد ، و باز در پیشرفت است همه برای این که دانستنیها در دسترس همگان قرار گیرد و در نتیجه همه دانای با امور زندگی گردند و بتوانند به رفاه و آسودگی

ص : 267

بسر برند. و از حاصل دانش ها و یادگارهای نسل های رفته بهره بردارند و حاصلی از تجربیات ارزنده انسانها را در مجموعه ای به نام کتاب جمع آوری نمایند.

صنعت چاپ سطح فهم مردم را بالا برد ، بسرعت رقم با سوادان فزونی یافت ، اهل مطالعه زیاد شد ، نضج علمی اروپا فرا رسید ، جنبش علمی همه جا گیر شد ، قرنهای 18 و 19 میلادی یعنی دوران شکوفان دانش اوراق دگرگون ساز خود را بنامهای لاوازیه ، لامارک ، پاستور ، پلانک ، کخ ، فروید، داروین ، فلینک ، انشتین و... در برابر بشریت باز نمود تا عصر حاضر که بشر بسوی آسمانها چشم دوخت و قصد عزیمت از این شهر به آن شهر را تبدیل به مسافرت از کره زمین به کرات دیگر نمود اینک سنه 1968 میلادی است زمانی که آسمان و زمین را زرق و برق اختراعات روشن ساخته است به زمین می نگریم کوهها را شکافته اند ، رودخانه ها را مهار کرده اند ، سدها ساخته اند ، کاخها سر به فلک کشیده کارخانجات در ساختن مواد مورد احتیاج در مسابقه اند و آزمایشگاهها کمترین کارشان تلاش دریافتن راه مبارزه با دشمنان ذره بینی بشریت ، خیابان ها مانند روز در شب روشن است و راهها مانند شبی که بروز مبدل می شود شهرها را به یکدیگر متصل می کند.

به آسمان نگاه می کنیم وسائل نقلیه ای که در هر گوشه ای از آن مانند عقابی که بسوی لانه در پرواز است در حرکت بوده ماهواره هائی که در اطراف زمین میچرخند و عما قریب همان گونه که حضرت علی فرمود (لاح لکم قمر منیر) ماه مصنوعی شبها

ص : 268

کره زمین را روشن خواهد ساخت (1)

به دریا میرویم کشتی های بزرگ را در حرکت می بینیم و وسائل ارتباطی که از اعماق گذشته قاره ها را بیکدیگر متصل می سازند و کشتی هائی را با انواع که از قعر عبور می کنند و معادنی را که از کف دریاها بیرون می کشند و...

این بود خلاصه ای از مناظر زیبای ظاهر آسمان و زمین جهان روز که در اثر توجه و دلبستگی به مادیت بوجود آمده است : آسمان و زمینی پر زرق و برق.

اما جنبه معنویت در دریا و صحرا و هوا و بخصوص در اندرونها و دلها بچه مقیاس است ؟ همین پاسخ خلاصه کافیست که اگر مقتدرترین روسای جمهور جهان بخواهد گوشه ای از جهان را برای استراحت دور از اضطراب انتخاب کند نخواهد یافت احساس این خطر که کلید بکار بردن نیروهای هسته ای در دست افرادی چند ناشناخته است بشر را در یک حالتی که حضور بین مرگ و زندگی است نگاهداشته ، هر کشوری عملش بیشتر است اضطرابش افزونتر و لذا کشورهای متمدن مضطرب یک طرف قرار دارند با آسمان زمین و دریائی که پر زرق و برق است ولی آنچه بیش از همه چیر در آنها یافت می شود وسائل همنوعکشی و تخریب و ستم.

در برابر مردم کشورهای مذکور که ماهواره هایشان در اطراف کره زمین در چرخش است چه بسیارند آدمیانی که از صبح تا شام میچرخند و برای سیر کردن شکم اهل و عیالشان به نقطه مطلوب نمی رسند.

1- در جلد دوم شرح داده شد.
ص : 269

در بزرگترین کشورهای جهان رنگ پوست هنوز علامت حقارت و پستی است و حق ورود به دانشگاه و مهمان سرا و مجالس و... ندارند و با آن که اسلام در چهارده قرن قبل عملاً با ثبات رساند که وجه تمایز آدمی رنگ پوست نبوده آن کس گرامی تر است که تقوی و خود نگهداشتنش بیشتر است هنوز علم روز از اینکه سلولهای رنگدانه پذیر بدن بعضی انسانها را جزو ارگانیسم انسانی به حساب و در ردیف سلولهای مشابه به حساب آورد لجاجت میورزد.

کودکان اجتماعند که از دامن پر مهر و محبت مادری به مؤسساتی سپرده می شوند تا مادر بتواند رانندگی کند شنا نماید در مجالسی شرکت کند و...

جوانانند آن چنان بی بند و بار که دولت متمدنی به جبران خیره سری بیست ساله آنان چهل ساله مهلت برای اصلاح خواست هروئین و I.S.D بهترین پناهگاه جوانان روز شده و نصب تصاویر عریان در اطاقهایشان نشانی از تفاخر آنها بشمار میرود.

پیران نیز با آن که خواسته های جوانان را بر عکس آنچه گفته می شود که درک نمی کنند کاملاً می فهمند ولی برای حفظ مقام و موقعیت به حمایت دو تیپ افراطی و تفریطی برخاسته آنها راکه بعیش و نوش مشغولند یا کسانی که بعزلت و روی گردانی از دنیای ناپایدار و در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست تشویق می کنند و در نتیجه خود به راحت بر کرسی افتخار و مقام نشسته اند. بسیاری از مردم عوامند که سر از توجه به دانشمندان باز زده اند و بسا دانشمندان که علمشان را به حساب پس اندازشان بستگی داده و روحانیانی که باید حافظ دین باشند و دین آنها را حافظ است.

ص : 270

قضاوت کنید

بر ناظرین خارجی که در فاصله معینی از کره خاکی بشر را می نگریستند مسلم گردید که اگر آتش یا زراعت یا خانه سازی یا چاپ زندگی بشریت را دگرگون نساخته بود از موفقیتهای شایانی که امروز نصیبش شده کمتر بهره مند بود ولی ناظرین خارجی برای این انتخاب شدند که از گذشته بشریت در فاصله ای دور بررسی و بازرسی بعمل آورند در صورتی که انقلاب پنجم انقلابی که در زمان آینده روی خواهد داد چه نوع انقلابی خواهد بود و چه رویداد و دگرگون سازی است ؟ دیگر احتیاج به کمک ناظرین خارجی ندارد و میتوان آن را بخوانندگان منصف واگذار نمود.

فرض بفرمائید : نبی گرامی نفرموده اند که مصلحی خواهد آمد و جهان را پس آن که پراز جور و ستم شده سرشار از عدل و داد خواهد کرد (یملاء اللّه الارض به قسط و عدلاً بعد ما ملئت ظلما و جورا) و فرض آن که پیامبران دیگر و حتی یکنفر این وعده را نداده باشد ولی : آیا قبول دارید که هم اکنون جهان پر از جور و ستم است ؟ آیا می پذیرید که با پیشرفت فوق العاده علم در زمینه مادیگری و عدم تناسب این پیشرفت بار کود و سیر قهقرائی جنبه های معنوی ، احتیاج مبرم بشریه مصلحی کاملاً محسوس است تا بیاید و تناسب و توازنی متعادل بین عوالم مادی و معنوی برقرار سازد ؟

اگر جهان مملو از جور و ستم نیست این همه پیمان های

ص : 271

منطقه ای برای چیست ؟

اینکه هم اکنون در 16 نقطه جهان نائره جنگ و آدمکشی شعله ور است جهت کدام قصد و مقصودی می باشد ؟

آیا کسی می تواند بجرئت بگوید صبح که بیدار می شوم صاحب ثروتم هستم ؟ زن و فرزندم در کنار خواهند بود ؟ حق ماندن در خانه خودم را دارم ؟ و بالاخره هیچکس آیا می تواند فردایش را تأمین شده تصور کند ؟

این همه تبعیض نژادی - اختلافات طبقاتی - تخطئه های مستعمراتی - مسابقه های تسلیحاتی - بی بند و باری جوانان - بی اعتنائی سالمندان - افزایش کیفی و کمی مواد مخدره - پائین آوردن سن قانونی ازدواج پسر و دختر حتی به 14 و 12 سال در هشت ایالت آمریکا (ایراد بر این قسمت بدین معنی است که پسران 14 ساله و دختران 12 ساله آزادند طبق عقیده فروید عقده های مخصوص خود را در هر مکان و زمانی بدلخواه با عضوی که طبیعت آن را برای استفاده جنسی با آنان عطا کرده بگشایند و کسی را حتی پدر و مادر حق چون و چرائی بعلت تعیین سن توسط قانون نیست) - دولت ها به ملت ها دروغ می گویند و ملت ها به دولتها خیانت می ورزند (اخیرا در مجلات خواندید در یکی از کشورهای مترقی بعده ای از زنان تجاوز شد دولت برای استمالت جهت هر کدام از آنان حقی نقد قائل گردید.

زنان با خبر شدند برای اخذ وجه ناچیزی که معین شده بود چندین برابر آنانیکه مورد تجاوز قرار گرفته بودند رقم مراجعین نشان داده شد که همه با آب و تاب اقرار و اعتراف

ص : 272

میکردند با آنها تجاوز شده است و این نمونه ای از رفتار ملتها با دولت هاست و اگر نمونه ای از رفنار دولتها را با ملت ها بخواهید بدقت سخنان تازه فاتحینی را که در کودتاها موفق شده اند مورد بررسی قرار دهید در این صورت خواهید دانست دولتی که تا دیروز بنظرتان خلد اللّه ملکه بوده و جای سم اسب گردانندگانش معجزه مینموده امروز همان اسب متهم است که ناموسها بر باد داده و جوهاتی غیره شروع را در راه غیر مجاز صرف کرده و رحمان سابق شیطان امروز است و آنان که مصدر امور شده اند شایستگی هر صفت پسندیده ای را دارند و بس !)

ناجوری و نا امنی در روابط دامنه اش تا بدان جا کشیده شده است که روحانیون از هر مذهب و ملتی را امروز می توان به دو دسته تقسیم کرد یعنی اگر روزگاری روحانیون حافظ شرع بودند امروز روحانیون بر دو دسته اند : آنان که شرع را حافظ اند و بقیه که شرع حافظ آنهاست و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !

از شما میپرسم با آن همه پیشرفتی که در جنبه مادیگری حاصل شده (و برای آن که دهان من و شما بسته باشد همه و همه را به حساب رفاه و آسایش و خاطر خواهی بشریت قلمداد می کنند) اگر رئیس جمهور یا پادشاه بزرگترین کشورهای جهان که آسایشها را بیشتر از دیگران می توانند به خود اختصاص دهند اگر بخواهند در گوشه ای از جهان با استراحت بپردازد و روزهائی چند دور از اضطراب بسر برد آیا آن گوشه جهان و ناحیه مقصود را خواهد یافت ؟

هنوز چشم روزگار به تندی و خشم به دو منظره نگران است

ص : 273

یکجا که فروید زده ها درجت غول پیکر شخصی شب را بعیش در میان آسمانها صبح می کنند و جای دیگر که از صبح تا به شام رئیس خانواده میچرخد و باز هم زن و فرزندش را برای یکدفعه سیر شدن وعده فردا می دهد.

اگر جهان پر از جور و ستم نیست این همه سازمان های امنیتی برای چیست ؟ کانون های مبارزه با گرسنگی - مباره با برده فروشی - مبارزه با بیسوادی - مبارزه با بیماریهای آمیزشی مبارزه با می خوارگی و مواد مخدر و هزاران مبارزه دیگر آیا دلالت بر این می کند که صلح و صفا و صمیمیت همه جا را فرا گرفته یا احتیاج بوجود مصلحی احساس میگردد ؟

برای کوتاه کردن مطلب اجازه بدهید شکلی را که هر الد تریبون از یک روز عادی زندگی مردم منعکس ساخته ارائه داده شود.

ص : 274

سئوال دوم : آیا قبل از پیدایش آتش اگر چگونگی زندگی بشر را به شما نشان می دادند که در غارهای تاریک فرو میرود و از سرما و تاریکی آن رنج میبرد و حشرات فراوان و درندگان مزاحم بغار حمله میبردند به ذهن شما نمی رسد که آتش اگر میبود بشر نجات مییافت ؟

چنانچه قبل از زراعت و در اختیار آوردن روش ذخیره کردن غذاها ، وضع خوراک بشر را به شما نشان می دادند و شما نیز طریقه بدست آوردن غلات را می دانستید تعلیم آن را به بشر واجب نمی دانستید.

اگر احتیاج بشر را به اجتماعی بودن احساس می کردید قبل از خانه سازی حضرت آدم شما معماری نمی کردید ؟

اگر رنج دانشمندان را در نوشتن یک کتاب و نشر آن می دانستید و به فکرتان میرسید که می توان به طریق چاپ آن را در دسترس همگان قرار داد آیا چرخ چاپ را عرضه نمی داشتید

هم اکنون خود قضاوت نمائید آیا با جهانی که می بینید چگونه در مادیگری و تعصب غوطه و راست احتیاج بیک مصلحی که نجات دهنده بشریت از منجلابهای گفته شده باشد احساس نمی شود.

آیا می توان گفت بشر عصر حجر با آتش و بعد به خانه و چرخ چاپ محتاج بود و با آن رسید ولی بشر عالم پر مغز کهدر اضطراب و مادیگری غوطه ور است به کسی که توازن بین مادیت و معنویت را متعادل سازد (محتاج نیست؟ و انقلابی به نام انقلاب اخلاقی (انقلاب پنجم) ضروری بنظرتان نمی رسد ؟ اگر جوابتان منفی است بدانید پیامبران الهی به چنین وعده ای متفق القولند و همه احتیاج جهان پرستم را با آمدن چنین شخصی متذکر گردیده اند

ص : 275

چه کسی انقلاب کند و رهبر انقلاب کیست

آیا کشوری انقلاب کند ؟ دسته ای انقلاب نماید ؟ نژاد زرد ، سرخ ، سفید یا سیاه انقلاب را رهبری کنند ؟ با مراجعه به تاریخ انقلابهای بشری که تا کنون به وقوع پیوسته این انقلاب باید بدست یکنفر صورت گیرد این انقلاب باید پرچمداری و رهبری داشته باشد !

رهبر انقلاب کیست ؟

کسی که انقلاب اخلاقی و دینی باید به دستش صورت گیرد حتما باید دارای مشخصات زیر بوده باشد !

انقلاب کننده قبلاً معرفی شده باشد برای تقویت روحیه امیدوار کننده کسانی که از تفوق مادیگری خسته شده و رنج میبرند. انقلاب دینی و اخلاقی پرچمدارش باید مرد خدا و دین و بازمانده مذهبی باشد که توان اولیه اش را پرچمداری اعلام نمود بدین طریق : آمده برای تمام کردن مکارم اخلاقی (بعثت لاتمم مکارم الاخلاق).

رهبر انقلاب باید اعلم زمان باشد حتی اگر وسائلی مانند مغزهای الکترونی درست کرده اند که پیشگوئی می کند پیش بینی می نماید تشخیص امراض میدهد دروغگو و دزد را نشان می دهد این رهبر باید بتواند به باطن حکم کند یعنی مافوق علم بزرگ زمان را بیاورد.

اشجع زمان باید بود یعنی بتواند طبق برنامه های پیش

ص : 276

بینی شده یک حکومت واحد جهانی بر پایه داد و داد بوجود آورد.

از نژاد پاک باشد و از دودمانی شناخته شده زیرا در آینده نزدیک کشورهای پیشرفته برای سپردن حتی مقامات کوچک به اشخاص ، نسبت به فامیلش و ریشه و نژادش بررسی نموده در صورتی که واجد صلاحیت بود کرسی اش را با او خواهند سپرد کما این که هم اکنون در یکی از کشورها برای شرکت در کنکور پزشکی اصالت فامیلی دخالت کلی داشته جان مردم را بدست هر کس و ناکس نمی سپارند.

شخص مذکور باید یا بهمان نسبت که دانش روز عمر متوسط بشریت را بالا برده باست خود نشان دهد که بر اصول کلی بهداشتی مسلط و واقف بوده می تواند عمر خود را از حد متوسط و روز بالا ببرد و از آنجا که قائدین انقلاب همیشه دست نیاز به گوشه آزمایشگاه و دامن دانشمندان داشته اند و رهبر این انقلاب عظیم چنانچه قبلاً اشاره شده واجب است داناترین مردم زمان باشد لازم است قبلاً این موضوع را بعنوان اعجاز و این نماینده و حجت خداست نشان داده خود در حالیکه بصورت مرد جواین است ولی در مسئله طول عمر جای ابهامی برایش باقی نمانده ظهور فرماید.

از انقلاب کننده مذکور باید هزاران علامت و نشانی بدست باشد تا مدعیان دروغین در مدت قلیل یکهزار ساله عددشان به صد نرسد زیرا با ظهور صد انقلاب کننده و اینکه گوشه بدون اضطرابی در جهان پیدا نشود خدشه ای در اصل قبول انقلاب پدید خواهد آورد.

ص : 277

انقلاب کننده شناخته شد

مردم آمدن پیامبران را دیدند و اعراض و اعتراض مردم را نیز مشاهده کردند ! نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد آمدند ولی با آن که فرستاده خدا بودند دین خدا آن گونه که شایسته است جهانیان را متدین و مطیع نساخت لذا این سئوال خود به خود پیش می آید که چرا ؟

در پاسخ : همه ادیان ، به گرایش بیشتر مردم به زشتیها و آلودگیها و جهالت و مادیگری اشاره کرده در ضمن وعده حکومت واحد جهانی زیر سایه پرچم توحید و می دادند حکومتی که جهان پرستم را مبدل به دنیای پر از عدل خواهد نمود. در اینجا باز این سؤال پیش می آید که این انقلاب بدست کیست و مشخصات وی کدامست لذا تمام ادیان علائم و مشخصاتی از انقلاب کننده بدست داده اند که با مداقه کافی و صرفنظر از اختلافات جزئی که آن را طول تاریخ بوجود آورده است همه و همه نشانیها بر شخص بقیت اللّه حضرت محمد ابن الحسن العسگری منطبق می گردد.

گفتیم باید مردم خدا و تقوی و بازمانده دودمان اعلام کننده بعثت لاتمم مکارم الاخلاق باشد که هست و چنین معرفی گردیده است باید اعلم و اشجع زمان باشد که گفته اند. عمری دراز داشته و به باطن حکم کند که از علائم مسلم اوست باید از فامیلی باشد همه پاک و شناخته شده که پاکتر از آنچه وی دارد کسی ندارد و بالاخره آنقدر علامت در اسلام و ادیان دیگر درباره پرچمدار انقلاب ذکر شده است که با اندک توجه و انصاف کسی جز حضرت مهدی انتخاب نخواهد شد.

ص : 278

پرسش

مگر حضرت موسی یا حضرت عیسی یا نبی گرامی اسلام انقلاب نکردند ، اگر کردند چرا انقلاب در پنج رقم محدود شد؟

با دید وسیعتی آنچه را می توان انقلاب نام نهاد حتی فرمول معروف آنشتن و تجربه ساده لاوازیه از آنهاست ولی خلقت تکوین و خورشید یا آفرینش تشریع و بعثت انبیاء انقلاب نبوده از ضروریات اولیه برای حیات و بقاء و ادامه آن است و اتم شگافی و فضا رفتن و حتی تفنگ ساختن را باید توجه داشت که انقلاب انسانی این است که حصول آن برای بشر آزادانه باشد و مغزها را بهتر نگهدارنده.

انقلاب غذائی در دوران انقلاب پنجم یا انقلاب معنوی

صرفنظر از این که علم به زودی اطعمه و اشربه محرمه اسلامی را ناسازگار اعلام داشته و اجتماع علمی ، آن را مطرود و از برنامه های غذائی حذف خواهد ساخت. در زمان حضرت اساس آنچه خوردنش حرام است از بیخ و بن برکنده می شود.

برای تعیین غذاهای طیب و حلال نیز بدین علت که ضرایب متعددی را باید منظور داشت هنوز جهت علم باید فرصت زمانی قائل شد تا با تلاش و کوششی در آینده آنچه را که شایسته انتخاب ست برگزید و بدنبال آن اگر ضرایب منظور نشده ای به جای ماند ، بدست توانای حجت خدا معلوم گردد (بعضای از ضرایب مذکور عبارتند از : تناسب غذا با فصل - با محیط - با سن - با شغل

ص : 279

چگونگی اختلاط غذاها با یکدیگر و موضوع ناسازگاری ها چگونگی وضع دستگاههای بدن در پاسخ دادهن به غذای خورده شده ارتباط و تناسب غذاهای بعدی با قبلی با...)

اما آن چه بنظر میرسد «احتمالاً» جزو برنامه انقلابی غذائی آن زمان باشد تعطیب کشتار حیوانات است بدین سبب که یا از دریا مواد پرتئینی استخراج شده یا از راه تهیه فرآورده های پتروشیمی و غیره بدست خواهند آورد و احتمال بیشتر و بخصوص تهیه گوشت با کشت نسج در آزمایشگاهها می باشد که می تواند مصرف گوشت جهانیان را بخوبی تأمین نماید ولی از نظر شرعی خوردن این گوشت اشکالی داشته باشد یا خیر؟ هم اکنون فقهای بزرگ و آیات عظام که نمایندگان رهبر انقلاب اند به شما پاسخ خواهند داد و در اینصورت قدر حدس انقلاب غذائی ما نیز شناخته خواهد شد.

بحثی جالب و تازه

چندین دفعه در معرض این سئوال قرار گرفتم ، مستقیما غیر مستقیم - حتی بوسیله روزنامه و... که : چرا مسلمانان نتوانسته اند از اقیانوس علمی اسلامی حتی سر انگشتی تر کنند ؟ (بعضی هم انصاف بیشتری داشته گفتند : چرا در بین مسلمین دانشمند میکربشناس بیولژیست و... دیده نمی شود و با آن همه صراحتی که اسلام در موارد مربوطه داشته علم از دست مسلمانان خارج می باشد ؟).

مطلب جدی تر است . از یک طرف خوانندگان جلد چهارم

ص : 280

(کتابی که در دستشان است) را برای آشنائی به مسائل غذائی انتخاب کرده اند و حال آن که تاکنون چند نوبت وقتشان با خواندن مطالب خارج از موضوع. (فرق پیامبر و نابغه - انقلاب غذائی) گذشته و باز خارج از موضوع گفتن ناصواب است از طرف دیگر فهرست داده شده چنین بود که : جلد سوم درباره «روزه» باشد و مطالب مقدماتی غذائی (طرزدعوت - چگونگی سفره چیدن - ظروفی که باید غذا در آن پخت و خورد و...) و جلد چهارم (این جلد) در انحصار مسائل نظری و عملی غذائی و مطالب پژوهشی و تحقیقاتی تغذیه ای قرار داده شود و از جلد پنجم به بعد به بحث غذاهائی که در قرآن نامشان ذکر شده بپردازیم که متأسفانه بلکه خوشبختانه جلد چهارم و جلد دیگر باید به تئوریها و تعریف های علمی و عملی غذائی اختصاص داده شود ولی برای اینکه خلف وعده نباشد مسائل و مطالب گوناگون غذائی را در جلدهای آخری بهداشت غذا و تغذیه آورده و جلد بعدی را منحصر به غذاهای قرآن می نمائیم و بهر صورت باز باید از موضوع (نه از اسلام و علم خارج) بحث نمائیم.

معرفی کتابی ارزنده از خانم دانشمند آلمانی

هر چند مسئله فوق را با اشکال مختلف جواب داده و دانشمندان اسلامی مطالبی ارزنده در این باره ذکر کرده اند (1) ولی نمونه اعلای پاسخ گوئی معرفی کتاب ارزنده ای است که اخیرا دکترس دانشمند آلمانی سر کار خانم Sigrid - Hunke

1- از جمله مجلات مکتب اسلام.
ص : 281

نوشته و Dte Allahs Sonne uber dem abendland نام دارد.

مقایسه خانم دکتر آلمانی بین طب اسلامی و طبابت کشیشان

کتاب مذکور در چهار قسمت می باشد. قسمت چهارم را شرکت داروئی ربوگن بعنوان نمونه (اشانتیون) چاپ و برای بسیاری از پزشکان کشور آلمان فرستاده است. جلد چهارم طبابت در فرهنگ عربی نام دارد (1)

(Der Arzt Inder Arabichen Kultur)

نه تنها انتظار نویسنده بلکه بیشتر مسلمانان است که فردی اسلام دوست و روشنفکر که زبان آلمانی را به خوبی می داند بخاطر بزرگداشت دین خدا و تعظیم شعائر اسلامی و برای خدمت به کلیه کشورهای اسلامی بویژه کشور تشیع ایران اقدام به ترجمه کتاب ارزنده مذکور بنماید.

نویسنده می تواند جسته گریخته بعضی از مطالب جلد چهارم آن را که مربوط به پزشکان اسلامی و دارو سازان قدیمی مسلمان است برای شما نقل نماید (2) هر چند باز مطلبی خارج از موضوع خواهد بود ولی ناگزیر از دوره کتابهای ما (مجلدات اولین دانشگاه و آخرین پیامبر) خارج نیست زیرا کتابهای مذکور

1- اصولاً در اروپا اسلام را به عربها می شناسند و حال آنکه دانشمندان ایران در اسلام چنانچه همین کتاب مقر است سهم بسزائی دارند.
2- قسمت مذکور را برادرم آقای سید محمد پاک نژاد که بزودی دکترای در اقتصاد ملی از سویس خواهند شد ترجمه کردند.
ص : 282

حاوی کلیه برنامه دانشکده پزشکی بوده و انشاء اللّه یک دائره المعارف اسلامی خواهد بود . بهر صورت اجازه می خواهیم که آن را بنویسم:

در آغاز نویسنده به درمان های شرم آوری که در سرزمین خودشان اروپا معمول بوده اشاره کرده ابسرو اسیونهای چندی را شرح می دهد : پای مجروح یکی را با تبر قطع کردند و مرد. زن مریضی را آوردند پزشک گفت شیطان در مغزش قرار گرفته و عاشق اوست موهایش را بریدند بعد بعلت بالا رفتن تب که شیطان ایجاد کرده بود پوست سرش را به شکل صلیب بریدند تا استخوان جمجمه آشکار شد بر آن نمک پاشیدند که شیطان خارج شود و زن مرد. بعد راجع به امیرعظما نامی (1095-1188 میلادی) می گوید... کجای جهان وضع پزشکی منظمی مانند آنچه نزد مسلمین (1) بوده است دارا می باشد و در چه نقطه ای از دنیا نهضت علمی پزشکی منظمی مانند آن چه نزد مسلمین بوده وجود داشته است، آیا بیمارستانی مدرن مانند بیمارستان های مسلمانان روی زمین وجود داشته است حق است که : روش درمانی آنان نشانی از بزرگی پیدایش آنهاست و بهداشت آنان درس نمونه ای بود.

فرانک ها دست نیاز به سوی دکترهای مسلمان دراز میکردند

1- با آن که خانم دکتر نویسنده قسمت اعظم کتابش در تعریف از دانشمندان ایرانی است چون کتابهای ایشان به زبان علمی روز یعنی عربی نوشته شده همه را عرب نامیده و ما با اجازه ایشان همه را مسلمان نوشتیم.
ص : 283

... قضیه ای امیر عظما از زبان ویلهم فن بورن شنیده چنین نقل می کرد :

آن زمان که امیرمعین الدین در دمشق حکومتی می کرده حکومت در ناحیه کینرت در اسرائیل قسمت غربی شلان که رود اردن از آن رد می شود) و یلهم گفت یک سوار قوی از کشور ما بیمار شد مشرف به موت شد به کشیشی که معروف و نزد مردم خوب بود مراجعه کردیم که نزودی بیاید گفت با میل میایم نزد سوار که سونت سونام داشت آمدیم ما تصور کردیم با دستش بیمار را شفا خواهد داد ، مقداری موم طلبید به شکل بند انگشت در آورد در بینی بیمار کرد بیمار مرد با او گفتیم سونت سومرد گفت : آری او در مقام مقاومت و مقابله با دردهای زیادی بود بینی اش را گرفتم که راحت شود (صفحه 5).

در آن زمان شیطان بیرون کردن و دعا خواندن بوسیله کشیش ها و راهبه های اروپائی از نیازمندیهای بدنی یک بشر بیمار محسوب میشد بعد به شفا دادن حضرت مسیح از روی ایمان کامل اشاره کرده و از اینکه کسانی دیگر که ایمان کامل نداشتند و از حضرت تقلید می کردند نکوهش کرده می گوید حتی از معلم کلیسا آقای تاتیان Tatian این جملات درخشنده عصر خود باقیمانده است که : چرا میخوری خودت را مانند سگ از طریق علفها یا مانند خوکها با خوردن خرچنکها و شیر از راه میمونها معالجه کنی بلکه انسان باید از طریق روح شفا یابد و بعد از کسانی که با طبابت داروئی یا دست و جراحی خود را مشغول می دارند مذمت کرده و این اعمال را از نظر کشیش ها پائین تر از لیاقت

ص : 284

انسانی دانسته است. نبض گرفتن ننگ و جراحی و حتی آموختن آن به وابستگان کلیسا حرام بوده است.

آنچه را هم اکنون مغرب زمین دارد پس از جستجو معلوم می شود از ممالک مشرق پیدا شده اند (صفحه 7).

یک نفر یهودی به نام دونولو Donnolo (910-1005) که در جنوب ایتالیا نزد مسلمانان طب خوانده بود وقتی به میلوس فن رسانو مقدس رسید (Mtlus Fon Rossano)رسانو با او گفت : همانا بهتر است به خدا اطمینان داشت تا اینکه خود را به بشر بسپارند و من به خدا و آقای خود مسیح اطمینان می کنم و احتیاجی به داروهای تو ندارم.

بر دهاردون کلارو BernHard von Clarvaux (1090-1153) که از زعمای بزرگ دیر بود توجه کردن به پزشکان را قدغن کرد و گفت حتی آن کس که در شدت تب میغلطد باید از طریق اصلاح روح، خود را درمان کند و اجازه ندارد از پزشکی کمک بگیرد قبل از اینکه اقرار و اعتراف کند.

سال 895 در نانته Nantesسینود Synodeتصمیم گرفت بدون اقرار هیچ معاینه و عملی نسبت به بیمار انجام نگیرد.

سال 1215 پاپ اینوزنز سوم Innozenz 3هنگام تشکیل مجمع اسقف ها گفت چون بیماری از گناهان بوجود می آید قبل از اقرار نباید بیمار معاینه شود.

خانم دکتر نویسنده از ارائه مدارکی دال بر عقب افتادگی اروپا که ما بسیار مختصرش را نوشتیم به مراتب علمی و مدارج دانش مسلمانان اشاره از جمله می گوید :

ص : 285

ابن رضوان رئیس پزشکان قاهره در اواسط قرن یازده میلادی ضمن تنظیم وظایف اطباء از جمله می گوید پزشک باید دشمنان خودش را نیز با همان روح عبادت و انجام وظیفه ای که دارد معاینه و درمان کند.

با آن که اولین بیمارستان های اروپا هتل دیو (خانه خدا) در پاریس بود در روی آجرهای زمینش کاه ریخته بودند و بیماران را روی این کاه ها می خواباندند پای یکی کنار سر دیگری بود و بچه ای نزدیک پیرمردی و زنان و مردان مخلوط بودند بیمار مسری در کنار کسی بود که مرض کوچکی داشت و بدن به بدن پرس شده آه و زاری بلند بود حتی در گوشه ای زائو با دردها و یک بچه متشنج و یک بیمار قرمز شده از تیفوس و دیگری از سرفه و یکی که با ناخن های عصبانی شده اش اگزمای خود را خاموش می داد همه و همه در کنار یکدیگر بودند.

بیشتر بیماران لوازم اولیه را نداشتند مردم پست ترین وسائل غذائی را که غیر کافی بود با آنها می دادند. شب و روز در بیمارستان باز بود و هر کس در هر زمان می توانست از بیمارش عیادت کند اگر بیماری نصف روز گرسنگی خورده بود حق داشت روز بعد از لحاظ افراط شکم خود کشی نماید. وقتی صبح وارد بیمارستان می شدند گویا یک ابر مخلوط بسر که را جلو دهان آدمی می ماندند نعش ها 24 ساعت طبق معمول و زمانی بیشتر در مرده خانه می ماندند و جای نعش را باید بیماران خودشان «دوستانه» تقسیم نمایند روی نعش ها حشرات سبز رنگی دسته دسته.

قبل از اواخر قرن 12 در مغرب زمین جائی که بیماران

ص : 286

را بپذیرند وجود نداشته است.

پدر عزیر از من پرسیده ای که آیا پول برایم بیاوری برای زمانی که می خواهم از بیمارستان مرخص شوم ، یک کت و شلوار نو و پنج سکه طلا می گیرم که مجبور نباشم بلافاصله پس از مرخصی کار کنم. دوست ندارم که گله خودت برای من حیوانی را بفروشی. زودتر بیا من در بخش ارتوپدی نزدیک اطاق عمل هستم اگر از کریدور از در اصلی وارد شدی برو از هال جنوبی بگذر آن جا پلی کلینیک است که اول پس از افتادن مرا بدان جا آوردند بیماران در آن جا توسط آسیستان ها و دانشجویان معاینه می شوند اگر لازم نبود بستری شود نسخه ای با او میدهند نسخه را میل داشته باشد می تواند از داروخانه بیمارستان بگیرد. مرا ابتدا معاینه و نامم را ثبت کردند و نزد دکتر بالاتری فرستادند یک فراش مرا در بردن کمک کرد و به قسمت مربوط به مردان برد. ابتدا مرا به حمام بردند لباس پاک بیمارستانی پوشاندند و بعد بستری کردند کتابخانه را دست چپ خود قرار داده بعد اطاق کلاس که باید دانشجویان در آن جا تدریس شوند پشت سرت خواهد بود. کریدور دست چپ به بخض زنان میرود متوجه باش از دست راست بیائی از بخش داخلی که گذشتی بخش جراحی است در آن اطاق که آوازی مترنم است نگاه کن من در آن جا هستم.

کتاب هم برای مشغولیت بما می دهند. وقتی رئیس بیمارستان با آسیستان و خدمتگزاران برای ویزیت به من رسیدند و مرا معاینه می کرد به رئیس بخش چیزی را دیکته کرد که نفهمیدم بعد به من گفت که فردا مرخص هستم ولی خوشم نمی آید همه چیز

ص : 287

پاک و روشن و تخت خوابهای نرم و ملافه های گلدار سفید و لحافهای کر کدار و ظریف و مخملی و آب های جاری در اطاقهای و اطاقهائی که هنگام سرما گرم می شوند و گوشت پرنده یا گوسفند هر روزه را از دست بدهم. در هر حال قبل از آن که برای من آخرین مرغ بریان می شود بیا.

نسبت هائی که در نامه نشان داده می شود ما می توانیم آن را فقط به قرن 20 تمجید شده نسبت و تطبیق دهیم و در حقیقت نویسنده نامه نشان می دهد بیمارستانی را که چگونه در هزار سال قبل در یکی از شهرهای بزرگ عربی بین کوههای هیمالایا و پیرنه ساخته شده بود. کردبا Cordoba (پایتخت یک بخش اسپانیائی در اندلس نزدیک گوادار کوی ویر که امروز 182000 نفر جمعیت دارد و مسجدهای بزرگی در آن است) در اواسط قرن دهم به تنهائی پنجاه بیمارستان داشته است حتی از بیمارستان های معروف بغداد در زمان هرون الرشید بیشتر (و همه به مسلمانان تعلق داشته است).

دکتر الرازی (زکریای رازی) در زمان عضدالدوله سلطان وقت دستور داد قسمت های شانه دنده و احشاء گوسفند را در نقاط مختلف بغداد آویزان کردند آنجا که پس از 24 ساعت گوشت تازه تر و خیلی کمتر فاسد شده بود آن جا را بیمارستان عضدی درست کرد.

سلطان صلاح الدین وقتی خواست یکی از قصرهای خود را به بیمارستان نصیری تبدیل نماید در قاهره جائی را انتخاب کرد که مورچگان کمتر در هال هایش رفت و آمد می کردند. تمام

ص : 288

راحتی ها از لحاظ نشستن و خواب و اطاقهای بیماران و تختخوابها و حتی بادها و غیره نشان داده می شده است و

وقتی بیمارستان منصوری در قاهره درست شد سلطان منصور گفت من این را درست کردم برای فرماندهان و نوکران ، سربازان و افسران ، بزرگان و کوچکان ، مردان و زنان ، سلطان که در زمان ابتلای به قولنج صفراوی نذر کرده بود اگر بهبودی یابد دارالشفائی (بیمارستانی) درست کند پس از بهبودی نذر خود را ادا کرد.

در میافارکین دختر حاکم مشرف بموت گردید حاکم بدکتر قول داد اگر عزیزش را نجات دهد هموزن دخترش با و طلا خواهد داد دکتر زاهد العلما دختر را درمان کرد و از آن پول بیمارستانی ساخت.

در بعضی بیمارستان ها مثلاً بیمارستان نصیرالدین شاکر تمام بیماران حتی ثروتمند معالجه مجانی و داروی مجانی و لباس و پول جیبی یک ماهه داشتند. خانم دکتر نویسنده کتاب بیمارستان های دیگری را نام میبرد و در موردی چنین می گوید. علی ابن عیسای وزیر به توسط نامه ای خبر یافت که بیماران از لحاظ کم کردن زغال و لحاف در رنج اند و زیر بشر دوست که خود بنیان گزار بیمارستانی بود نامه را بشدت لوله کرد و پشت آن به ابوالذکر که اداره کننده و جوهات مزروعی بود چنین نوشت «تو : خدا به تو عنایت کند آن چه را در نامه نوشته اند و قابل توجه است بخوان در تمام اوضاع تو باید سهم هر قسمت را بدهی آن جا خانه بیماران است و جائیست که در انتظار کمک بیشتر است و کارهای خوبی باید

ص : 289

از آنجا سر بزند همه با به من اطلاع بده خدا با تو لطف داشته باشد »

رؤسای بیمارستان ها با سعی خودشان و امتحاناتی که می دادند به ریاست انتخاب می شدند. رازی قبل از اینکه بریاست برسد باید از بین 24 متخصص که تمامشان رئیس یک بخش بودند و دائره وار کار کردنشان را خودشان عوض می کردند انتخاب شود و شد ، بعد شرحی از طرز رفتار روساء بیمارستان ها و کلاسهای کنفرانس و کتابخانه های موجود در بیمارستانها و چگونگی تدریس و گفتگو با دانشجویان به میان آورده می گوید. زمانی که در مدارس دیری مغرب زمین در نور مصنوعی چراغها کتاب می خواندند در آنجا (نزد مسلمین) علم پراکتیکی انجام میگرفته است.

عصیبیه Ussaibiah در زمان دانشجوئیش در دمشق چگونگی ویزیت رئیس بیمارستان را از بیماران چنین نوشته است : رئیس بیماران را ویزیت می کرد در حالی که دانشجویان به دنبالش حرکت می کردند و در موقع معاینه او را بدقت نگاه می کردند و... تا آنجا که نویسنده می گوید اینطور دکترها ساخته میشدند که دنیا ندیده بوده است و تازه در این زمان جدید دوباره دیده می شود. دانشجو بوسیله دانشیار با امضاءهای کتبی که دال بر دیدن دروسش است لیسانس مخصوص می گرفت ولی در عمل نیمه کاره خواندن به کنار زده می شد و اگر دکتری می خواست مطب باز کند باید یک تصدیق لیاقت از دولت بگیرد.

در 931 میلادی المقتدر باللّه خلیفه عباسی خبر یافت که در بغداد دکتری در هنرش اشتباه کرده است و در نتیجه مریض فوت

ص : 290

نموده است خلیفه دستور داد یک هیئت پزشکی به ریاست سینان ابن تابیت Sinan - Ben - Thabit860 نفر دکتر بغداد را فقط بیاد گرفتن یک شعبه درس طبی پذیرش دهند (دکترهای تحت نظر دولت در اینجا بشمارش نیامدند) در همان زمان در تمام Rheingau(حاشیه رودرن) حتی یکدکتر پیدا نمی شده است. (صفحه 16). بعد از سینان ریاست پزشکان به ابن التلمیذ رسید. ابن التلمیذ پزشکان را آزمایش می کرد و اجازه طبابت می داد. داستانی از او نقل میشود بین کسانیکه نوبت گرفته بودند تا نزد ابن التلمیذ امتحان بدهند پیر مردی بزرگ و نورانی با موهای سفید بود که او را در یک قریه دور افتاده ای پیدا کرده بودند در آنجا طبابت می کرده است همین که به این التلمیذ وارد شد در حالیکه می دانست پیرمرد فقط در موارد سادم کوچک طبابت می کند و در طب حقیقی دانائی ندارد با او گفت : چرا شیخ و الامقام در مباحثات علمی شرکت نمی فرمایند که ما به نظریات ایشان مطلع شویم؟ - چه فرمودید و شیخ دستش را پشت گوشش گذاشت و بعد گفت آیا کسی از من چیزی گفته که من نتوانستم بفهم ؟ معلم شما در این هنر چه کسی بوده است ؟ وقتی با کشی به سن من

صحبت میشود آقای من بهتر است خیلی مؤدبانه از او بپرسند چند شاگرد داری و شاگردان مشهورت چه کسانی هستند ، معلمان من مدتهاست مرده اند.

ابن التلمیذ معذرت می خواهد و میگوید این سئوالات را معمولاً باید پرسید ولی اکنون شیخ صاحب لیاقت بفرمایند چه کتابها و جزوات طبی را مطالعه فرموده اند پروردگار قادر توانا بر

ص : 291

بزرگواری شما بیفزاید ؟ بهتر است از من در این سن بپرسید آقای من که کدام کتابها و چه جزواتی نوشته ای و در ضمن پیرمرد خودش را به ابن التلمیذ نزدیک کرد و در گوشش گفت من یک مرد پیر فرتوتی هستم و خرج عده زیادی از فامیل را باید بدهم همیشه بعنوان دکتری معروف مرا شناخته اند... ابن التلمیذ از او قول گرفت که در موارد بسیار سبک فقط طبابت کند تا آنجا که حق دادن حتی مسهل و حجامت کردن نداشته باشد و سپس با صدای بلند که همه شنیدند گفت شیخ والامقام می توانند به مطب خود بروند نفر بعدی که وارد شد ابن التلمیذ از او پرسید معلمت کیست ؟ جواب داد شیخ قبلی. ابن التلمیذ بقدری خندید که اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت شیخ خودش را راحت کرد آیا تو هم میتوانی مانند وی رفتار کنی گفت بلی گفت مبادا پارا از متدو رفتاری که گفته شد بیرون بگذاری و...

امتحان جراحی بدین طریق بوده است که آیا اناتومی و جراحی پاولوس Paulus از Aegina یا از علی ابن عباس تحصیل کرده و از در رفتگی ها - کنار زدن سنگ ها و عمل کردن لوزتین و آب مروارید سوراخ کردن - عمل انواع کوری های چشم - باز کردن زخم و قطع و باز کردن جمجمه و بعد اگر قبول می شد این دیپلم متخصص یک جراحی کوچک بوده است... سپس چنین می گفتند امیدواریم با راهنمائی پروردگار ما قدرت انجام وظیفه داشته باشیم واز هنر جراحی که خدا عالم است نتیجه ببریم و از کار خود وسیله سعادت فراهم آوریم.

متخصص مذکور حق داشت بو اسیرا ببرد دندآنهارا بکند زخم ها را بدوزد و بچه ها را ختنه کند ولی باید با کسی که بالاتر

ص : 292

و رئیس اوست به نشیند و صحبت و مشورت کند و بیاموزد. کمیسیون های پزشکی در مواقع سخت و بغرنج برای جلوگیری از اشتباهات تشکیل می شد برای دقت در تشخیص و درمان رئیس کمیسیون مسن ترین متخصصین بود و جوانتر از همه پروتکل می نوشته است (دستورات مشورتی جلسه یا پروتکل).

جراحان بزرگ آسیستان و یک بیهوشی دهنده. بیهوشی دهنده علفی را بنام علف هرزه خواب Bilsenkreut با حشیش نم میکرده و آنرا بر اسفنج نهاده جلوبینی بیمار نگهداشته و یکی نبض او را کنترل میکرده سومی اداره امور اطاق عمل را بعهده داشته برش های جراحی با احتیاط شروع میشده که بزرگ و عمیق نباشد یک آسیستان با یک قلاب لطیفی پوست را بر می گردانده است. «علی ابن عباس جراح معروف در حین عمل درس می داده است :

حالا یواش ببر که بر آمدگی را از بافت های اطرافش جدا کنی. باید مواظب بودرگی زخم نشود عصبی قطع نگردد وقتی رگی زخم شد باید آنرا با احتیاط بست که خونریزی دهانه زخم را فرا نگیرد و مانع دقت تو شود همین که برآمدگی پوست کنده شد انگشت در داخل آن قرار بده و خوب حس کن آیا قسمت های کوچکتری باقی مانده اند یا نه بعدا جدا کن آن را با دقت که آیا بر آمدگی بیرون آمده است یا خیر ؟ پس پوست را دو دفعه بهم برسان (پوست زیادی را کمی کوتاه کن) و دوخت و دوز را با وترهای ماهیچه های گربه انجام بده

ص : 293

هنگام سرطان تمام برآمدگی باید از عضو جدا شود و مقداری از اطراف سرطان که ریشه اش باقی نماند ،

یک دستمال خیس شده باید به زخم ها بست که چرکی و گندیده نشود.

در ابسرواسیون نوشتن ابتدا اشکایات بعد عادتها و بیماریهائی که در سابقه بیمار بوده و سپس عادتها و بیماریهائی که در فامیل بیمار سابقه داشته می نوشته اند بعد وضع ظاهری تمام قسمتهای بدن از صورت و چشم و پوست و تنفس و... و سپس از شخصیت بیمار از اکتسابی ها و روحی و جسمی و مزاجی (در فواصل از بیمار می پرسیده اند آیا سخن دکتر را به خوبی می فهمد ؟) بعد شنوائی و عقل و عواملی که می تواند او را تحریک کند و...

در اینجا خانم دکتر نویسنده از ابن الرضوان طبیب معروف نقل می کند آنچه را بشاگردانش درس می داده و طریقه ابسرواسیون نوشتن را می گفته است تا آنجا که کبد و کلیه را باید لمس کرد وادار و مدفوع را دید و بعد چنین می نویسد : شگفت انگیز است آنچه را پزشکان مسلمان از طریق نبض می فهمیدند و آنچه را از ادرار درک می کردند و بعد نمونه ای را که از ادرار ، چرکین بودن پریکارد را تشخیص داده عنوان می کند. ابن سینا می گوید با شرائط معینی ما از ادرار چیزهائی بدست می آوریم ادرار باید اولین ادرار صبح باشد مدتی از آن نگذشته باشد بیمار نباید آب زیادی خورده باشد متوجه باشد آیا به بیمار زعفران یا انار یا عناصر رنگی دیگر خورانده شده یا خیر ؟ کارهای اضافی از حد معمول و عادت نباید انجام دهد. روزه نباشد

ص : 294

دیر از خواب بیدار نشود و...

بعد شروع می کند از تمجید و تجلیل الرازی (زکریای رازی) و با آن که می گوید او اواسط قرن نهم وقتی در مغرب زمین نوه های شارل کبیر سرزمین کارولینک ها را تقسیم می کردند در ری که قسمت شرقی تهران امروزی است بدنیا آمد باز او را از دانشمندان عرب و ابن سینا را نیز از عربها می داند... رازی تا سی سالگی به علم زبان و فلسفه و ریاضیات مشغول بوده و ضمنا در دکان صرافی پدرش و از آن به بعد به تحصیل علم طب پرداخت و بسرعت پیشرفت نمود و با دانستنی های زیاد پس از ماندن مدتی در بغداد بری برگشت بعنوان رئیس بیمارستان و در بین صد نفر پزشک به ریاست بیمارستان منصوب شد... او بزرگترین قدرت در مواقع شک و آخرین روزنه امید برای تشخیص رنجها بود...

رازی علم طب را چنان در تصرف داشت که هیچ دکتر دیگری از زمان جالینوس به بعد نداشته است بدون خستگی علمش را بیشتر می کرده نه فقط نزدیک تختخواب بیماران و در شب ها روی کتابها و آزمایشهای شیمیائی خم می شده است...

رازی دکتر بزرگ که شاهزادگان او را احترام میکنند عزیز ملت شده است و بت فقیرانی که پس از خوب شدن باز بوسیله پول شخصی وی مساعدت می شده اند در حالی که خودش محتاجانه زندگی می کرده است و در سال 925 کاملاً فقیر فوت کرده است (صفحه 23) دستبازی بدون حد انتقام همکاران فرو مایه اش عصای گدائی بدست وی داد و از ریاست بیمارستان بغداد شهر یک ملیون و نیم نفری و همچنین از تمام مقامهائی که در ری داشت او

ص : 295

را به دور ساخت بانو خدیجه خواهرش آن بی گناه فقیر را که روزی زندگانی نورانی داشت و اکنون خفه و خفیف و بی نوازش شده و چشمانش که هزاران نفر را کمک کرده و با ضربه های شلاق فرمانروای خشن و قسی القلب منصور ابن اسحاق بخاطر به نتیجه نرسیدن آزمایش شیمیائی ، امروز کور و بی نور مانده در کنار خانه خود خاموش نشانده است چشم پزشکی برای جراحی چشم وی انتخاب می کنند او را به نزد رازی می آورند رازی از او راجع به چشم سوالاتی می کند و رازی حاضر بعمل نمی شود و می گوید من اینقدر از دنیا دیدم که از آنها متنفر و خسته ام ، قبل از مردن فهمش را از دست داد خدیجه بیشتر از دویست و سی کار بزرگ او را می شمارد از کارهای طبی - غیر طبی - شیمیائی - فقه - فلسفه - نجوم ریاضیات.

چرا مغناطیس آهن را به خود می کشد یکی از تزهای اوست کتابی درباره شکل دنیا با اثبات اینکه دنیا روی دو چیز می چرخند و خورشید بزرگتر از ماه و ماه کوچکتر از زمین است - کتابهای آشپزی و نگهداری خوراکی ها و رباعیاتی هم از وی بوده است. صندوقی که تالبش پر از لوله های کاغذبه خط رازی بود روزی زنی یک صفحه اش را بیرون می کشد عبداللّه ابن سباده آن را می خواند (خانم دکتر آنچه بر آن کاغذ نوشته بود نقل میکند و آن شرح حال بیماری بود که به آبسه کلیه مبتلا شده و رازی با ذکر علائم مرض آن را به خوبی تشخیص داده و ما آنرا برای جلوگیری از زیاده روی نقل نکردیم و بقیه جملات را نیز باختصار خواهیم آورد) بعد خدیجه خواهر رازی کاغذی را بیرون می آورد (شرح حال بیماری

ص : 296

بنام ابوبکر ابن هلال بر آن بود)...

سالیان درازی صندوق بسته بود تا ابن العمید وزیر به ری آمد و در خانه ای که رازی مرده بود به خدیجه مقدار زیادی پول داد و صندوق را با خود برد و تمام شاگردان رازی که دکترهای معروف بودند جمع کرد و گفت تمام بسته های کاغذ را بنگرید و بعنوان کتاب در آورند حاصل را الحاوی که در مغرب زمین Continens گویند نامگزاری نمایند.

خانم دکتر نویسنده گوید این کتاب سی قسمتی یک انسیکلویدی درمانی است از زمان هیپوکرات تا رازی و نشان می دهد چه علومی که این مرد نداشته و چه تجربیاتی که خودش نکرده و نظریه هائی که نداده است وی از زبان های یونانی - هلنی - هندی - سوری - عربی - فارسی با تکمیل ترین نشان آشنائی داشته.

کتاب طب منصوری Pretiosus را در زمان خوشبختی بنام منصور نوشت و بوی تقدیم کرد کتاب دیگرش بنام : کتاب برای کسانی که هیچ دکتر در دسترس ندارند (در کتاب از هر کدام شرحی داده شده است)

شهرت بیشتر رازی از فرمولهای منو گرافی اوست(منوگرافی = پژوهشهای علمی برای کشف یک چیز جدید) که درباره اش «جوش و دمل و سرخک» نوشته است و معروفیت های دیگرش بعلت معالجات مخصوص رماتیسم مفاصل - رنجها و در مثانه و کلیه - بهداشت خانه و حمام و محیط - تهویه اطاقهای بیماران - کتابهای رژیم و آشپزی نصایح و پندها برای تهیه غذای سالم - مقدمه ای برای درست کردن ترشی جات و مرباجات.

ص : 297

رازی آزمایشاتی بر حیوانات داشته وی تنها یک دکتر بزرگ نبود بلکه شیمیگر حقیقی بود و دانشمندی ساعی رازی اولین کسی بود که شیمی را به خدمت طب در آورد... رازی و همکارانش برای ممالک غربی یک پیش تصویر درخشانی بودند. بعد از سجایا و صفات پسندیده و نصایح پدرانه پزشکی رازی که حاوی مطالب بسیاری بوده و از اینکه کتابی از او بین سال 1498-1866 بیش از چهل نوبت چاپ شده نام میبرد.

خانم دکتر سپس از طرز رفتار مغرب زمین با دیوانگان انتقادهائی نموده و شواهدی رنج آور از آنها نقل کرده می گوید تا قرن 19 در ممالک غربی دیوانگان تحت نظر پلیس زندانی و بعنوان یک جنایتکار با آنها رفتار می شده است و حال آن که کلینیک های عصبی و بخش های روانی در بیمارستان های مسلمین فراوان بوده است. اواخر قرن 18 دکتر پینل Pinel به کنوانت Convent در فرانسه اجازه داد که دیوانگان را آزاد و بدست دکترها بدهند و آن هم نه فقط بیماران روحی و عقلی بلکه بیماران کشف نشده.

ابن النفیس چهارصد سال قبل از هاروی گردش خون را کشف کرد (هاروی در 1616 کشف کرد) و سیصد سال قبل از سروت Servet(1553) که گردش خون ریوی یا گردش خون را کشف کرده بود. ابن النفیس رئیس بیمارستان نصیری بود که صلاح الدین بنا کرده بود از کشفیات ابن النفیس نکات زیر است :

(1) اولین کسی است که گردش خون کرناری را شناخت

ص : 298

و تغذیه قلب را با رگهای خونی شرح داد.

(2) خون به ریتین میرود برای اینکه خودش را با هوا سیر کند (آنچه را بعدا هاروی گفته است).

(3) واسطه هائی بین شریان شش و وریدشش قرار دارد که گردش جریانی را در توی شش می بندد(آنچه را کلمبو بعدا بعنوان اولین شخص بیان داشت).

(4) وریدشش نه با هوانه با دوده پر است بکله از خون پر است (که بعقیده گالن ورید حتی در جهت مخالف حرکت می کند)

(5) دیوارهای شرائین شش کلفت تر از وریدهای شش اند و از دو لایه هستند که بعدها بنام سروت Servet آنرا نوشته اند.

(6) دیورا غلافی قلب خلل و فرج ندارد. بعد خانم دکتر دلائلی ذکر می کند و اشخاصی را با مدرک نشان می دهد که چگونه در اثر تماس با مسلمانان دانستنیهای طبی وارد اروپا شد و بعضی اشخاص آنها را بنام خود ثبت و انتشار دادند.

علی ابن عباس اولین کسی بوده که کنتر اکتور و جمع شدن و انقباض رحم را برای بیرون راندن بچه شرح داد. وی راجع به زخم های رحم و دهانه رحم و سرطان اعضای سافله نوشته هائی دارد. وی هزار سال قبل از داروین از بنیاد انواع و مناسب بودن هدفشان با محیطشان سخن گفته است.

ابن سینا می گوید آنها که تا کنون می گفتند بافت های قوی مانند بافت های شل التهاب پذیر نیستند اشتباه کرده اند استخوان هم که بافت قوی است ملتهب میشود. وی عفونت حاد مننژ را شرح می دهد و اولین نوشته از اوست که در

ص : 299

این حال سفتی گردن بوجود می آید پاتولژی اسلامی مقدم از یونانی است و حتی از گالن.

رازی تصویری از آبله و سرخک بطور تکمیل نشان داد که توسط دکترهای قرن 18 یکی از بهترین شاهکارها محسوب می شد. نقرس و رماتیسم را رازی از یکدیگر افتراق و باز شناخت.

ابن سینا تشخیص افتراقی بین پلوریت التهاب شش اعصاب بین دنده ای - آبسه کبد - التهاب مدی یا ستین را شرح داد علائم قولنج روده و کلیه - تفاوت فلج صورت بعلت آسیب های محیطی و مرکزی را نوشت.

ابن بشر ارزش درمان با آب و سرد کردن و بخور دادن را می دانست و بطور حیرت انگیز بکار میبرد.

ابن سینا فیلسوف بزرگ و عالیقدر عفونت طحال (Milz Hrand)که آنرا تب ایرانی می نامید و همچنین بیماریهای مختلف دیگر و مانند یرقان و پارازیت بافت سلولی زیر پوستی کرم گینه ای یا مدینه ای و پریکارد خشک و مربوط قلب و تغذیه مصنوعی بعلت فلج مری و تصویر کامل سرطان معده و این که سرطان یک بیماری عمومی عضوی است شرح داد و او کسی است که مسری بودن سل ریوی را ثابت کرد. او نشان داد که بعضی بیماریها ایمونتیه دائم می دهد در نیمه اول قرن نهم مازویه به مسری بودن جذام اشاره کرد.

در اینجا خانم دکتر نویسنده از رفتار زننده و خشونت آمیز مغرب زمین با جذامی ها داد سخن داده از جمله می گوید جذامی را در قبر می خواباندند و کشیش سه مرتبه خاک بر او می پاشید تا در اجتماع همانند مرده ای ارزش او درک و بر آورد گردد.

ص : 300

بعد راجع با آمدن طاعون شرحی داده می گوید گاه گناه آمدن طاعون را در سویس و فرانسه جنوبی بگردن یهودیان انداختند و صد تا صد تای آنان را در آتش سوزاندند و زمانی ملت دیگر را قطعه قطعه نمودند (صفحه 43) و بعد به این الخطیب و چند مسلمان دیگر اشاره می کند که مسری بودن طاعون و راه جلوگیری از سرایتش را ذکر کرده اند.

ابوالقاسم اندلسی متوفی در 1013 راجع به بیماری خونی فامیلی و 700 سال قبل از Percival - Pott(1713- 1788) سل ستون فقرات (مال دوپت Male - de - pott) را شرح داد او نیز عمل سوزاندن زخم ها (کتریزاسیون) و متد جدید بچه بدنیا آوردن را با دست و با الات و ابزار در زمانی که یک دست یا پای بچه جلو باشد یا کنج قرار گرفته باشد یا این که اول از قسمت صورت شروع بکار کند.

وضعیت مخصوصی که Walcher (1856-1935) در این اواخر برای زایمان پیشنهاد کرد متدی است که قبلاً ابوالقاسم آنرا بکار برده است آینه و اژینال و اسبابهائی که برای باز کردن فرج بود و بعدها در زایمان اهمیت زیادی پیدا کرد از اوست. او درست کرد لوله هائی که با در آن می کردند تا وارد رحم نمایند و دردهای زایمانی ایجاد نمایند قلابی درست کرد برای بیرون کشیدن پلیپ ها - یک تراکئوتمی موفقیت آمیز روی نوکر خودش بکار برد - آنچه را امبروس پاره Ambroise - Pare در 1552 برای وصل کردن رگها بهم

ص : 301

می کرد ششصد سال قبل از آن ابوالقاسم آنرا آموخته و آمپوتاسیون را بهتر کرد.

ابوالقاسم دوختن زخم های حراحی شده را مخصوصا در زخمهای شکمی با دوختن Kurschnerncht (مانند دوختن پوست خزبه پالتو) و Achternaht (مانند هشت لاتین 8دوخت) و دوختن با یک سوزن و دو سوزنی و همچنین دوخت با روده گربه (کات کوت) برای دوختن روده ه به کار برد - ابوالقاسم برای دوختن جراحی های زیر ناف نصیحت می کند پا و لگن بیمار را بالا قرار دهند.

ترندلنبورک که ممالک غربی مستقیما با تشکر آن را از ابوالقاسم فرا گرفته اند در اوائل قرن 20 آنرا به اسم جراح آلمانی فرید ریش ترند لنبورک (1844 - 1924) به کار بردند ابوالقاسم هنگام مواجه شدن با شکستنی هابا زبرای جلوگیریی از توسعه زخم یک پنجره ای از گچ درست می کرد که با پر نرم از پر شده بوده و آنرا به کار می برد - ابوالقاسم ابزار و آلات جراحی های مختلف و همچنین برای جراحی دندان و چشم درست کرده بود و آنها را در یک کیف نگه می داشت.

حنین ابن اسحاق درباره چشم و درمانش مطالبی داشتند که تا قرن 18 هنوز به آنها عمل می شد و امروز نیز در بعضی بیماریها از درمان آها استفاده می شود (مثال زده شده است) حتی متذجا انداختن شانه هنوز متد عربی معروف و به آن عمل می شود.

ابن سینا به کار برد حمام گرم و سرد و تنقیه و کیسه یخ

ص : 302

گذاشتن را. ضد عفونی کردن از مسلمانها به ایتالیای شمالی آمد ، بر ضد افکار پیشینپا پس از هزار سال ابن سینا معالجه زخم بدون چرکی را معمول داشت و موفقیت های او به سر حد معجزه رسید زیرا قبلا برای مدتها زخم بسته می شد و هم اکنون در فاصله کوتاهی زخم خوب می شود.

انتی بیوتیک ها را می شناختند و در مواردی از غبار سبز رنگ کپکها استفاده می کردند به صورت خمیر در آورده به کار می برند.

مانی ها و بیماران روحی را با خواب درمانی و تریاک درمان می کردند.

معرفی چند طبیب اسلامی

فیزیک دان بزرگ الهیثم AL-Hcitham تأثیر موسیقی را روی بیماران روحی و بدنی را برای آنان پیشنهاد کرد.

امروز عدد عربی - جبر عربی - منجمی عربی هنوز هست و آرزوی مغربی ها تا مدتها این بود که مانند بیمارستانهای بغداد و کردبا داشته باشند.

معذرت خواهی

آنچنان مطالب کتاب خانم دکتر آلمانی را به اختصار آوردم که هم اکنون متجاوز از پنجاه صفحه اش نقل شده است و اینک تردید دارم که بقیه را نقل کنم یا نکنم! آیا کار درستی است که کتاب غذا رااین گونه مطالب پر شود ولی چند مسئله است اول آن که می خواهیم پس از پایان ، عظمت کلمات پیشوایان اسلام و مراتب علمی آنان را نشان دهم

ص : 303

دوم : ثابت شود عقب افتادگی امروزی مسلمانان مربوط به اسلام نیست در صورتی که پیش آهنگ بودن در علم و برتری جهانی دانش مسلمانان تا سیصد سال قبل کاملا به اسلام بستگی دارد مخصوصا برای شناسایی قرنهای درخشان اسلامی که مشتمل بر مدت دو قرن 5 و 6 هجری بوده است سوم : نقل می شود برای آن که بعضی ها خواستار و دوست دارند از تاریخ پزشکی اطلاعاتی داشته باشند چهارم : شاید رادمرد مسلمانی که زبان آلمانی می داند در ترجمه مفصل از مختصر ما یعنی کتاب اصلی دکترس آلمانی اقدامی به عمل آورد و بالاخره به عنوان ضمیمه جلد چهارم انتخاب گردید.

ابوالقاسم اندلسی (936 - 1013) در دربار الحکم دوم در کرد با کتاب طب و تجربیات طبی خودش را به نام التصریف نوشت این مرد ستاره بزرگ جراحی است و قسمت سوم کتابش بنیان و پایه جراحی اروپایی است و از لحاظ عمل بسیار محکم است و آناتومی را یک شعبه جداگانه طبی به حساب آورده است.

ابن الحضر (1091 - 1162) کتابش به نام تیسیر Taysir یک وادمکوم Vademecumeطبی است که رژیم و. درمان را در بیماریها شرح می دهد و از آناتومی هم چیزهای نوشته است و تاریخ امراض را نیز شرح داده است و کتابش را تقدیم ابن رشد (1126 - 1198) کرده است.

ابن سینا (980 - 1037) شهرت گالن ها را خاموش ساخت و هفتصد سال درسش را در غرب تدریس می کرده اند ؟

ص : 304

خانم دکتر از صفحه 57 کتابش به بعد به نام بیدرای مغرب زمین عنوانی باز کرده و در آنجا ثابت می کند که آنچه را غرب دارد از مدرسه سالرنو Salerno شروع کرده که در قرن 11 شهرت به سزایی داشته از مسلمانان بوده است و به تفضیل نحوه ورود علم و دانش را با روپا شرح می دهد. بعد در صفحه 63 عنوانی به نام : ابوعلی سینا صحبت می کند ، باز کرده آنقدر در بزرگی ابن سینا سخن می گوید که باز کردن عنوان «ابوعلی سینا صحبت می کند» برای اشاره کافی بود و حال آنکه برای هیچ یک از داشمدان دیگر عنوان جداگانه ای دیده نمی شود در ضمن می گوید و آسنیست AveCennist لقب بزرگ کسانی بوده است که مکتب ابن سینا را خوب می دانسته اند و چون از ابوالقاسم اندلسی جراح معروف سخن می گوید می نویسد ابوالقاسم دائم از ابن سینا صحبت می کند.

اولین بیمارستان در اشتراسبورک در 1500 تاسیس شد و حال آنکه ولید خلیفه اموی 800 سال قبل از آن بیمارستان ساخت.

کتاب پادشاهی را که علی ابن عباس نوشته و حد فاصل بین کتابهای الحاوی و منصوری است بعنوان انسیکلوپدی هنوز می تواند مورد استفاده قرار گیرد. مسلمانان نور و نظم در تاریکی پیدا می کردند فقط کسرهای خود را از قدیمی ها پر می کردند.

ابن بطلان تابلوهائی از اثر آب و هوا و محیط و حرکات و استراحت و تغذیه بر بدن در کتابی دارد.

کارهای ابن سینا در مقام سنجش سه هزار بار نوشته شده

ص : 305

و رازی و گالن هزار بار و هیپوکرات 140 بار (1) قانون ابن سینا در 1473 در مایلند (میلان) ظاهر شد. بعد از دو سال دو مرتبه چاپ شده بود و تا سال 1500 شانزده مرتبه قانون ابن سینا چاپ شده بود و در مقابلش یکدفعه کتاب گالن.

کتاب ابوعلی سینا بیش از هر کتاب طبی دیگر در تاریخ دنیا تحصیل شده و تفاسیری که بر آن نوشته اند غیر قابل شمارش است.

اولین بار در قرن 14 طب مغرب زمین شروع کرد که خود را با طب عربی مقایسه کند و تا مدت زیادی چیزی نبود جز حرفهای بیهوده و کاریکاتور و حرکات ناشایست مثلا در بازل Basel (شهر شمال غربی سویس) پارسیلوس Paracelius در مارکت پلانز (امروز جلو شهرداری شهر واقع است) نوشتجات ابن سینا و گالن را سوزاندند.

میشل سروت با آنکه علومی را با پایه عربی در اروپا گسترش داد و گردش کوچک خون را بنام خود کرد ، اسمی از منبع و ماخذ عربی آن نبرد.

کتاب سرخک و آبله رازی بین سال 1498 - 1866

1- کوته فکری بعضی هاست که اگر شخصی بنام محمد یا علی یا رضا پژوهشی داشت نزدشان باندازه یک کار علمی کوچک یکنفر خارجی چهره نمی کند. و کوته فکرتر کسانی که برای بزرگ جلوه دادن خود کشوری را که در آن تحصیل کرده اند فوق العاده نشان می دهند (اروپا رفتگان در برابر آمریکا دیده ها).
ص : 306

بیشتر از چهل دفعه چاپ شد و کارهای رازی در آن هنوز باسم کار کلاسیکی معتبر است. کتابهای دانشمندان مسلمان از جمله ابن سینا و رازی در قرن 16 برنامه اساسی دانشگاههای مغرب زمین بود ولی از ابن سینا و رازی (دو دانشمند ایرانی مسلمان) تا اوائل قرن 17 نیز عمیقا ادامه داشت و درس و درمان چشمشان تا قرن 18.

خیلی از تجربیات و کشف های آنها پایه گزار مستحکم علم درمانی بین المللی شده اند.

بعد در صفحه 72. عنوان بزرگ داروسازی بنام ، گفته های افسانه ای عرب ، باز کرده که بسیار مختصر چنین است. قهوه را اولین مرتبه مسلمین برای قلب بکار بردند و آرد پودر شده قهوه را در التهاب لوزتین و اسهال خونی و زخم های سخت. کامفر برای دوباره بکار انداختن قلب گیاه کامالا بر ضد کرم و ...

ابن سینا در کتاب قانونش آنقدر راجع به گیاهان داروئی نام می برد که کمتر از هفتصد و شصت داروی آن نیست که تمامشان در داروسازی گیاهی مغرب زمین وارد نشده باشد و خیلی از آنها نامهائی را که ابن سینا بر آن ها گذاشته محفوظ مانده مانند آمبرا Ambra - سیناموموم Cinnamomumزعفران Safran صندل Sandal سنا Senna کامفر Camphr تاماریند Tamarinde الوئه Aloe حشیش Haschish گالگانت Galgantموسکات Muskat.

از ابن جلجل کتابی بوجود آمد بیشتر از 1400 داروی

ص : 307

گیاهی که اسامی آنها و طرز مصرف آنها و وسائلی که جانشین آنها کنند و ...

ابن بیطار (1197 - 1248) گیاه شناس بزرگی بود کاری کرد شامل تمام مواد فارما کولژی عصر خودش. ابن بیطار به بسیاری ممالک برای تحقیقات گیاه شناسی مسافرت کرد ابن بیطار بیشتر از 1400 دفعه با چشم خودش که برایش ثابت شده بود آنها را برداشته نوشته است.

در اینجا خانم دکتر بذکر شش تذکری می پردازد که ابن بیطار در آغاز کتابش آورده و یکی از آنهاست که کتاب را بحرف الفبا طبقه بندی نمایند که پیدا کردن آنچه دانشجو لازم دارد آسان باشد (کاری که چندی است در کتاب های لغت معنی معمول داشته اند).

مطلب خیلی جالب که خانم دکتر می گوید : در حقیقت عقیده اسلامی بخدای قادر این بود که با خرافات دشمن شود تا برای خدا کفر حساب نشود و ایشمی Alchemie(شیمی) کمتر مورد زیان کلاه برداران و مغازه بازان قرار گرفت زیرا بنظر یک روحانی مسلمان باید آن را مورد جستجوهای منظم قرار داده عناصر را آنالیز و تجزیه و ترکیب کنند و اختلافشان را بسنچند و آنرا تقسیم بندی کنند و در آزمایشگاه خودشان یک چیزی پیدا کنند آن چیزی که قبلا دیگری آنرا نفهمیده است (1)

مسلمانان شیمی تجربی را در مفهوم علمیش پیدا کردند.

1- قابل توجه بعضی از روحانیون.).
ص : 308

در قرن نهم همزمان بارازی ستاره درخشان شیمی اسلامی علم شیمی اوج گرفت.

جابر آب دادن فلزات را پیدا کرد. اسید نیتریک - گوگرد اسید نمک - تیزاب سلطانی - اکسید جیوه - ارسنیک - نیترات نقره - سولفات جیوه - کلرورید آمونیم - نمک های دو ظرفیتی آلومینیوم و پتاسیم - سولفات کریستال شده مس - کالیم هیدراکسید محلول هیدراکسید پتاس در آب - محلول هیدراکسید سدیم در آب - سولفور گوگرد - سولفور پتاس و چیزهای دیگر از جابر است.

مسلمانان اختلاف می گذاشتند بین اسیدها و بازها - آن ها متوجه اضافه شدن وزن فلز در موقع کسید کردن و سولفوره کردن شدند. آنها اولین دفعه دانستند چون هوا بآتش نرسد خاموش می گردد - آنها گسترش دادند ریزه کاری های شیمیائی را مانند تبخیر کردن - سوبلیمه کردن - کریستاله کردن - تکلیس کردن - فیلتره کردن - تقطیر کردن.

گیلاس ها - قرعها - لوله های نازک. قرابه های تقطیرگیری که هنوز قسمت های بالا و پائین آن بنامهای عربی آن نامیده می شود آلامبیک Alambik و آلودل Aludel.

ابوالقاضی در موقع تقطیر اجاقی درست کرده بود که اتوماتیک بود و در لوله های قرعش با دیک مرتبه از یکطرف وارد و خارج می شد و نوبت بعد برعکس.

مسلمین از راه تقطیر ، آب تمیز بدست آوردند و آنرا در داروهای درمانی بکار بردند.

رازی مهمترین اسید گوگردی را درست کرد - رازی الکل

ص : 309

خالص را بدست آورد.

مسلمین آنقدر در علم شیمی پیشرفت داشته و پیش آهنگ بودند که هنوز بسیاری از واژه های نامگزاری شده توسط آنان جزو اصطلاحات تخصصی بشمار می رود مانند : آلامبیک - الن Alaun(نمک های دو ظرفیتی آلومینیوم و پتاسیم) الدئیدAldehyd الهاندل AlhandalالیزارینAlizarin (رنگ ریشه رناس) الگالی (هیدراکسید آمونیم) - الکل - آلودل - امالگام Amalgam(حل فلزات در جیوه برای پر کردن دندان بکار می رود) اینلین - انتیمون - عرق - - Bedeguar Azurblauبنزین Benzol - بزوار براکس دروگه (داروگری) - الکسیر - کالی (بازی که صورت نمکی دارد) کالیم - کل کتار Kolaotar - لاک - سنگ لاروز (سنگ لاک سفید) - مارکازیت Markazit- ناتبرون (اسید کربنیک دو ظرفیتی ناتریم) رالگار Realgar(ارسن دی سولفید) شلاک Schellack (نوعی لاک است) - سدا - تالکوم TalcumتینتالTintal . (1)

رازی اولین کسی بود که دانست شیمی در خدمت طب است رازی دانست که می توان با تغییر دادن و تبدیل با حسن کردن از راه مصنوعی عناصر طبیعی وسائل درمانی جدیدی می توان تهیه کرد که در طبیعت وجود ندارد و بدینوسیله رازی ارزش شیمی طبی را باندازه درمان

1- ملاحظه فرمودید بعضی از کلمات را که فارسی است مانند داروگری.
ص : 310

های گیاهی بالا برد. رازی قبل از مصرف مواد سنتز آنها را روی حیوانات آزمایش می کرد. تشکر می کند طب از شیمی اسلامی با درست کردن اشکال داروئی جدید از قبیل شربت Sirop که از تقطیر کردن گیاهان ... و ژولب Julep یک آشامیدنی شیرین خنک Sief ضیف نامید رازی پاستیل (حب مانند)ها که خودش درست کرد و Roobکه حب بود و ااز عصاره مخمر شده گیاهی بود که مردم با خود آنرا حمل می کردند و می خوردند.

رازی خیلی فکر کرد برای بیمارانی که حساس بودند و دارو نمی خوردند تا اینکه Roob(همان رب خودمان) که عصاره مخمر شده گیاهی بود با قالب شکری رویش را پوشاند و حب درست کرد یا عصاره ها و ریشه ها را بصورت آب نباتی در آورد و روی سنگ های مرمر ریخته آنرا می بریدند ولی ابن سینا روی قرص ها را طلائی یا نقره ای کرد و گفت طلا و نقره تحریک کننده گردش خون و قلب هستند

لکوپلاست - کاتاپلاسیم - باند - پماد از اختراعات مسلمین است (صفحه 79).

بین سال 80 و 90 سال قرن هشتم میلادی مسلمین داروخانه عمومی در زمان منصور درست کردند و داروخانه چی را در خودش در موقع درس خواندنش مخصوصا به مسئولیت او درباره تجارت داروها که از زمان قدیم معمول بود بیدار می کردند و این مسلمین بودند که جدا کردند محیط کار داروخانه را از آن که نسخه نویسی می کرد و آنها بودند که برای هر بیمارستانی یک داروخانه

ص : 311

دادند و یکطرح ریزی که حتی در جندی شاپور وجود داشته است و مسلمین دراوخانه های حوزه ای که با بیمارستانهای حوزه ارتباط داشته بوجود آوردند (صفحه 80). درمانگاه سربازی در قرن نهم حالت دولتی گرفت و هر کدام داروخانه ای داشت.

همانطور که پزشکان هر شهر رئیس الاطبا داشتند رئیس داروخانه چی ها جدا بوده است و کسانی که می خواستند داروخانه باز کنند باید امتحان بدهند.

ابن البیطار مدتها رئیس داروخانه های قاهره بود و بعد از اوالکوهین عطار بود. دواخانه ها مرتب از کارمندی های پلیس (محتسب) برای سلامتی رسیدگی می شدند همین طور آسیابانها - خبازها - شیرفروشها و مغازه های غذا قروشی که جای خود و دکان و اجناسشان تمیز باشد و باندازه وکیل و وزن درست بفروشند و گوشت را در قصابخانه های خارج شهر نگهدارند و قصابی ها را نگاه می کردند که زهری کننده نباشند و ایجاد بیماری نکنند.

بعد خانم دکتر چگونگی بوجود آمدن داروشناسی را در اروپا که همه از مسلمین گرفته اند شرح داده می گوید از همانوسیموس تا رنرسانس تا قرن 19 تاثیر مستقیم دروس داروئی مسلمانی در مغرب غیر قابل انکار بود و تا 1832 کتاب عربی فارسی داروئی نوشته شده در قرن 12 با خط های ارمنی Mechithar تازه چاپ شده بود (صفحه 84).

ص : 312

مقایسه و سنجش (خلاصه از آنچه در مجلدا قبلی بعنوان شگفتیهای اسلام مورد بحث واقع شده)

خوانندگان حدس زده و می دانند بقیه سخنان ما از چگونه مطالبی خواهد بود و نزد خود حساب کرده اند پس از این همه تعریف که از دانشمندان اسلامی (پزشکی و داروسازی) شد یقین با ذکر و دلیل ثابت خواهیم کرد همه دانشمندان مذکور از خوان کرم علم اسلام و قرآن چنان برخوردار بوده اند که خود جهانی را بنور علم روشن ساختند ولی همه خوانندگان چشم انتظارند که کیفیت پیوند شیمی اسلامی بوسیله جابر شاگرد حضرت صادق به کانون وحی را بدانند یا بفهمند رشته مطالب پزشکی چسان با پیشوایان دین بستگی پیدا می کند و در میان چهار هزار شاگرد حضرت صادق کدام شیمیست و کدام پزشک بوده و کدام باعث نضج آنها شده و سرآمد ااقران می باشند و باصطلاح سر نخ را بدست پشت سری ها داده اند.

شرح و بسط قسمت مذکور که باز مطلب خارج از موضوعی است در جای خود خواهد آمد و آنجا که از شیمی و اسلام و پزشکی و اسلام سخن خواهیم گفت راجع به جابر و دیگران صحبت خواهیم نمود ، همین طور از ارتباط پزشکی با قرآن مطالبی خواهیم آورد و در ضمن برای تأیید آنچه خانم دکتر نوشته است که بیمارستانی زمان خلیفه اموی برقرار بوده است مسائلی را خواهیم نوشت که نشان می دهد نظر امام وقت راجع به بیمارستان و مراجعه و درمان در آن چگونه بوده است و برای جلوگیری از انحراف توجه ، موردی را که مردی به حضرت صادق مراجعه و سئوالی مطرح

ص : 313

می سازد می آوریم.

مردی نزد حضرت آمده گفت : اطباء می گویند در مثانه پسرم سنگی است درشت که هرگز از ممراصلی خارج نخواهد شد و باید آن را با جراحی خارج ساخت آیا حضرت اجازه عمل می فرمایند و اگر پسرم بهمین علت جراحی مرد آیا من گناهکار خواهم بود حضرت ضمن تشویق کار جراحان بر خلاف آنچه کلیسا تا هزار سال بعد با تحریم جراحی معمول می داشت مستخسن بودن عمل را متذکر گردیده و برای بهبودی فرزندش دعا می فرماید.

بر گردیم به مطلب اصلی خودمان که برای مقایسه و سنجش و بلکه آزمایشی که قبلا اشاره گردیده لازم است و برای این قسمت ناگزیریم مطالب جالب سه جلد قبلی را که قریب نهصد صفحه است در چند صفحه باختصار بیاوریم. فقط ا زشما درخواست می نمائیم کلیه مطالب زیر را از قرآن یا نبی گرامی یا ائمه اطهار و مربوط به 14 قرن قبل بدانید :

اولین کلمه ای که بر نبی گرامی نازل شد دو کلمه خدا و دانش بود (بخوان و بنویس) اما بنام خدا. (ج 1 ص 8) (1) زمین کروی شکل - متحرک بوده و در مرکزش مواد جوشان و مذاب وجود دارد ، (128)

بزودی آسمان و زمین کره خاکی پرزرق و برق خواهد شد زیبا و روشن خواهد گردید - علاوه بر اسبها و خرها که برای سوار شدن و زینت خلق کردیم مرکب های سریع السیری مانند آنها

1- از اینجا ببعد صفحات کتاب جلد اول چاپ سوم نشان داده می شود.
ص : 314

که از حد گذرانده اند در آینده خلق خواهیم کرد.

تهیه هر گونه ای انرژی و سواره نظام برای ترساندن دشمنان و جلوگیری از حملات احتمالی دشمنان اسلام لازم است تا زمانی که مسلمانان مومن واقعی نباشند نصارا بر آها تفوق دارند (ص 36).

در بیماری عفونی پوستی میکرب دخالت دارد (55).

دستمال آلوده به مواد بیاض البیضی و بن ناخنها و خاکروبه گوشه خانه ها جای رشد و تکثیر و نشست میکربهاست (ص 56).

میکربها دارای زهرابه درونی و بیرونی می باشند (60).

در شکاف ظروف و کنار سوراخهای بدن و جای شکسته آن چه در آن غذا می خوریم و دراطراف ریشه و موهای زیر بغل میکربها پنهان می شوند (62).

چربی پوست محافظ و مانع ورود میکربها به بدن است (65)

خون در بدن می گردد (گردش دارد) (66)

مقاربت بصورت زنا سبب میکرب وارد آلت گردد (68).

راه سرایت میکرب وبا از آب است (70).

وبا و طاعون دو بیماری مسری می باشند (73).

اگر در شهری وبا و طاعون آمد و در آن شهر بودید خارج نشوید و اگر خارج بودید وارد نگردید (73)

شروع خلقت از ابتدا روح بود ، نور بود ، عقل بود ، بعد رنگ - هسته ایها - دخان (هیدرژن) - کرات - جماد - نبات - حیوان - انسان به ترتیب و تدریج پیدا شدند (101).

ص : 315

جهان دائم رو بوسعت می رود (117)

خورشید بیشماری در پشت خورشید ما وجود دارد (118)

خورشید جسمی است منیر و ماه مستنیر (114)

زمین کروی شکل است - متحرک می باشد - مواد گداخته و جوشانی در میانش است دارای حرکاتی چند است ، در نتیجه حرکتش چهار فصل در او بوجود می آید (124)

پیدایش اولین جنبنده از کنار دریا بود (143)

از ابتدا جنبدگان سپس دوران خزندگان بعد پرندگان و به ترتیب پستانداران بوجود آمدند (152)

مدتی بر زمین گذشت که در آن آدمی نبود بعد دورانی بود برای آدمیان بدون تاریخ (176)

قبل از حضرت آدم پیامبر ابوالبشر آدمهائی روی زمین بودند (181)

در کرات دیگر مراحل گیاهی - حیوانی - کسانی مانند و باهوش تر از انسان وجود دارند (222)

نطفه زن و مرد بهم می رسد انسانی بوجود می آید (241).

از اکسیژنی که مادر می بلعد جنین نیز بهره مند می شود (252).

چنانچه جنین پس از 6 ماه سقط ! شود می تواند زنده بماد (262)

جنین در رحم باشکال مختلف بیرون می اید (266)

زندگی در کار مردابها سبب ابتلاء مجاری صفراوی و بزرگی طحال می گردد (ج 2 ص 49) (1)

1- از این شماره به بعد صفحات جلد دوم چاپ دوم است
ص : 316

خدا مسخر انسانها می سازد سفینه هائی که در دریا جریان دارد و همچنین مسخر انسانها ساخت خورشید و ماه را (76).

مثل و مانند کشتی های پر از جمعیت که در دریا حرکت می کنند برای حرکت در غیر دریا خلق خواخند شد (76)

زمانی بیاید که خلق آسمانها و زمین با یکدیگر ملاقات کنند (77)

تبدیل شدن شب به روز همانند برداشتن پوست از روی گوسفند بوسیله سلاخ (77)

نزدیک های ظهور قائم ماه مصنوعی نور دهنده ای ظاهر خواهد شد (80)

چون قائم ظهور فرماید در جای خود ایستاده که همه او را می بینند و سخنانش را می شنوند (80) زمان ظهور حضرت مردم مشرق مغربی ها را می بینند و خلق مغرب مشرقی ها را (80).

هنگام ظهور برای دیدن یکدیگر و شنیدن صدای هم پروردگار هوا را مانند کاغذی که برای یکدیگر پست کنند می گرداند و ارتفاعات و تل ها برداشته شده و مانع نخواهند شد (83)

قرآن خیرات را بمسابقه می گذارد (89)

هر سال بعدی باید وضع عمران و طبخ کشورهای اسلامی از سال قبل بهتر بوده باشد (91)

هیچکس حق ندارد بدون اجازه قانون یک شاخه گیاه را بشکند یا یک ریشه را از زمین برکند (95)

در آبی که دیگری خود را شسته است دیگری حق ندارد

ص : 317

خود را بشوید (179)

کوچه و مکان های ایاب و ذهاب شایسته است وسیع باشد (193)

پیادگان در دو طرف و سوارگان در وسط جاده ها باید بروند (194)

برای مبارزه با مالاریا باید مردابها را بسه طریق مکانیکی شیمیائی - فیزیک خشک نمود (235)

احتکار بعضی مواد غذائی حیوانات نیز نزد اسلام گناه بشمار می رود (239)

بازنشستگی و کار افتادگی از مقررات اسلامی است (243). صدها خبر و حدیث در تعریف از کار و مذمت بیکاری و سستی (271)

قلم خود نویس از اختراعات صدر اسلام است (287)

خدای می خواهد که بهترین رزیق برای کسانی باشد که ایمان دارند (جلد سوم 12) (1)

انسان باید برای انتخاب غذا کیفیت آنرا علما بررسی نماید (13)

همین طور باید کمیت غذا را نیز منظور بدارد (170)

و صدها خبر و حدیث که همه یا جنبه علمی داشته یا یک تحرک علمی است و برای بیشتر گوئی تکرار نمی کنیم.

1- از این شماره به بعد صفحات جلد سوم آورده میشود
ص : 318

یک آزمایش

کتاب اول و دوم ما قریب 700 صفحه است اخبار و احادیث چندی از آن دو انتخاب و در اینجا نوشته شد که الان ملاحظه فرمودید اما از جلد سوم (350 صفحه) جوانب دیگری منظور و بذکر دو سه سطری از شگفتی های اسلامی اکتفا گردید حتی از بعضی مسائل که موضوع پر سر و صدای روز هم بود چشم پوشی شد مثلاً از این مطلب : مسلمان اگر به بیماری مسری مبتلاست نباید در اجتماعات شرکت کند صفحه 345.

ابن سینا و اعتقادات دینی و احترام او بسخنان پیغمبر

ذکر مراتب ارادت دانشمندان مذکور بدین و آئین مقصودمان نیست و با خلاص و ایمان ابن سینا - رازی - ابوالقاسم اندلسی علی بن عباس - ابن النفیس و... کار نداریم همین قدر کافیست درباره بزرگترین آنها مطلبی را بیاد بیاوریم که همه می دانند و آن رفتن ابن سیناست هنگام گرفتاری و زمانی که اشکال علمی داشت به مسجدی که نماز می گزارد و از خدای متعال حل و رفع اشکال خود را مسئلت می نمود و اگر نسبت به مسائل قطعی اسلامی اشکالی داشت می گفت یا می نوشت که چون نبوت و رسالت نبی گرامی بر من ثابت و مسلم است بدون درک ماهیت و علت و حکمت و واقعیت موضوع ، آنرا به جان و دل می پذیرم. (یعنی ابن سینا بر عکس بعضی از دبیرستان دیده های امروزی بنده خدا بودنه بنده تشخیص خود)،

این را هم نمی خواهیم بگوئیم که مکتب اسلام شاگردانی چون ابن سینا و رازی تربیت کرد و اتصال علمی آنان را به صدر

ص : 319

اسلامی با اثبات برسانیم زیرا در جلد مربوط به تاریخ پزشکی با چنین مسئله ای روبرو خواهیم شد و مطلب مذکور جز و برنامه گفتنی های ما خواهد بود بعلاوه خانم دکتر تا حدودی با این مسئله در کتابش اشاره نمود و موردی از آن را که دکترس گفته و برایتان نوشتم اشاره به بیمارستانی بود که در زمان یکی از خلفای اموی که خیلی به صدر اسلام نزدیک است ساخته و برای درمان بیماران مراجعه کننده را می پذیرفته است و حال آنکه قبل از نبی گرامی یعنی در عصر جاهلیت ، علم و بیمارستان و دارو و طب ... اصلاً برای دنیای روز بخصوص اعراب معی و مفهومی نداشته است.

بلکه مقصود تذکر چند مطلب زیر است :

خواندید که ابن سینا چنی و چنان کرد و نبی گرامی چنین و چنان فرمود ، آیا در مقام مقایسه شما جرو کدام دسته از نفرات زیر خواهید بود، همین جاست که آزمایش بکار برده می شود ؟

از احاطه علمی هر دو در شگفت مانده اید ؟ از آنچه حضرت فرموده اند تعجب کرده اید یا از مدارج علمی ابن سینا خوشتان آمده است ؟

فقط توجه داشته باشید که از پاپ کاتولیکتر نباشید و از آنچه ابن سیناها نسبت به وحی و قرآن و محمد داشته اند از اندکش بی بهره نمانید که طرفداری از ابن سیناها و بی احترامی با اساس و پایه عقیده آنان توهین و تحقیر بسیاری نسبت به آنان بلکه نسبت به کلیه دانشمندان جهان است.

مصریها وقتی اسم ابن النفیس برده می شود و اهالی اسپانیا

ص : 320

چون به نام ابوالقاسم میرسند و ایرانیان همینکه از ابن سینا و رازی نامی می شنوند غروری و افتخاری دارند ولی همه بوجود نبی گرامی مفتخر بودد و نبی گرانی در قرآن است که برای همه جهانیان است و اختصاص بیک قوم و دسته مخصوصی (1) ندارند همانگونه که شاگردان مکتبش ابن سیناها نیز بنحوی دیگر بهمه مردم تعلق دارند.

حضرت عیسی نه لندنی بود نه نیویورکی نه پاریسی بلکه متعلق بتمام آنهاست و دانشمندان متدین نصارا همه و همه حضرتش را انسانی بر فراز انسانها می دانند (2) دانشمندان مسلمان نیز به نسبت بیشتر و بمقیاس افزونتر حضرت محمد را انسانی بر فراز انسانها می دانند با این تفاوت که : هر کتاب و نوشته ای ، چه مذهبی و چه غیر مذهبی ، با قلم گذشت زمان بتدریج خط قرمز و بطلانی که بر بسیاری از مطالبشان کشیده شده و می شود رونق خود را از دست می دهند و حال آن که قرآن مجید چون خورشید که در لایه های قرون و اعصار پیچیده شده و هر لحظه لایه ای از آن کنار زده می شود و نور بیشتری از آن ساطع می گردد مدام با جلوه بیشتری در چهره نمودن و تابیدن بیشتری است.

شما تاکنون تصور کردید که هر چه را علم مغرب زمین عنوان کرد ما یک آیه و یا خبری آوردیم. گفتیم که ما مسلمانان قبلا این اختراع و پژوهش را داشته ایم و حال آنکه دیدید این سخن را ما مسلمانان به تنهائی نمی گوئیم خانم دکتر آلمانی نیز

1- انا ارسلناک للناس کافه.
2- شرح بیشتر جلد اول چاپ سوم صفحه 155.
ص : 321

می گوید که مسلمانان قبل از نصارا چنین و چنان بودند آنزمان که مسلمانان بخش اعصاب در بیمارستانها و کلنیک بیماریهای روحی داشتند در اروپا دیوانگان را گناهکار دانسته زندان می کرده اند (حتی تا قرن 19) (صفحه 30 کتاب) و آنزمان که در فرانسه جذامی را در قبر خوابانده و کشسش سه مرتبه بر او خاک می پاشید تا او را در اجتماع بعنوان مردی تلقی نماید و بعد او را بجزیره دور دست بفرستند مسلمانان بدرمان جذامی ها می پرداختند (صفحه 42) بعلاوه در مورد کسانی که بدقت دوره کتابهای اولین دانشگاه و آخرین پیامبر را مطالعه فرموده اند حق این است که با آوردن چنین مطالب اوقاتشان را ضایع نسازیم زیرا نامبردگان شاهدند که نویسنده ناتوانی چون بنده توانست از نهاد اسلام بعضی مطالب را بیرون بکشد و ارائه دهد در صورتیکه چندی بعد آنچه را ما قبلا گفته بودیم توسط علمای غرب عنوان گردید و نیاز خود را برای اثبات این ادعا بذکر چند مورد از آن کاملا محسوس می بینیم : (یعنی چه بسیار بود مطالبی که در ظرف همین سه چهار سال نویسنده از اسلام نقل کرد و بعد از آن از اروپا یا امریکا عنوان گردید و ما برای نمونه از هر جلد یک مطلب مورد ادعا را ذکر می کنیم).

تاریخی که جلد اول اولین دانشگاه بچاپ و بدست آقایان رسیده معلوم است صفحه 110 چاپ سومش آنجا که از کلمه آب تحت عنوان آیه شریفه و کان عرشه علی الماء بحث کرده ایم چنین اظهار نظری شده است :

از سطر 11 به بعد چنین است : این احتمال است که شاید در آغاز آفرینش ، دنیای هسته ایها بصورت تراکم و رتق همه جا

ص : 322

یکسان و یکنواخت دنده بدنده وجود داشته است (در اینجا وجه تشبیه آن بآب ذکر شده است).

مدتها بعد یعنی در اردیبهشت سال (47) از گریگوریف یا کاشف ریاضی دانان مشهور شوروی در مجله دانشمند صفحه 10 چنین نقل شد : توده ای متراکم و سرد از نوترون ، الکترون و نوترینو در لحظه ای شروع بانبساط نموده و در منتها درجه سرعت پس از 15 دقیقه که از آغاز انبساط می گذشت ، چگالی جهان برابر چگالی آب گشت

توجه فرمودید که ما طبق مدارک اسلامی حدس زدیم که قبل از پیدایش هیدرژن دنیای ذرات بود بوزن و وجه تشابهی با آب داشت و نظریه دانشمند دیگری هم اکنون پس از 14 قرن اینست که دنیای ذرات بود بوزن مخصوص برابر وزن مخصوص آب و بعد به ترتیب هیدرژن ، هیدرژن سنگین ، هلیوم و هیدرژن فوق سنگین ساخته شد.

از این قبیل موارد باز هم داریم و با گذشت زمان ، بعلت تغییر پذیری و پیشرفت و کمال علم ، باز روزبروز موارد اسلامی ما رو بافزایش بوده و حکمت و علت آنچه را اسلام فرموده است بیش از پیش چهره کرده و ارقام درشت تری را نشان خواهد داد.

و در صفحه 243 جلد دوم شرحی درباره تعدد زوجات داده پیش بینی کردیم که بزودی دنیای مسیحیت که روزگاری جز کشتن برای مردی که دومین زن را می گرفت تخفیف مجازاتی را نمی پذیرفت اتیم مطلب قطعی اسلامی را که تجویز تعدد زوجات باشد خواهد پذیرفت و مقدمه آنرا می توان از مجله جاسمین Jasmin 10 ژوئن 1968 تحت عنوان لغت معنی عشق

ص : 323

Das Lexikon Der Erotik صفحه 70 پس از شرح مفصلی که راجع به تعدد زوجات داده باین مطلب اشاره می کند که مسیحی مغرب زمین باید سئوالهای طبیعت و زندگی بشری را از لحاظ علمی امتحان کند و دوباره شروع کند بفکر کردن بخصوص در باره چگونگی ازدواج. (مختصرا در اینجا توضیح داده شود که هر مسئله اساسی بشری که بر پایه قوانین اسلامی استحکام و بنا نگردد با گذشت مختصری از زمان هر گونه بنائی با زیر بنای غیر اسلامی ویران خواهد گردید و ما در دوران عمر کوتاه خود از این گونه رویدادها را زیاد دیده ایم که مهمتر از همه قضیه کالخوز و چالخوز است که برای قلیل مدتی حق مالکیت بکلی محکوم بود و برای دفعه بعد پس از اندک مدتی حاکم و محترم گردید (باز بطرز مخصوص غیر اسلامی ولی با اصل اسلامی احترام بحق مالکیت).

یک نمونه نیز از جلد سوم : گفتیم نبی گرامی خوراک داغ خوردن را ممنموع فرموده و از غذائی که سخن و ولرم (با حرارتی حدود گرمی بدن یعنی قرییب 37 درجه) است تعریف و سفارش می فرمایند.

غذای داغ خوردن بد است با ذکر مدارک در همان جلد باثبات رسید آنچه قابل اهمیت است عطف توجه جهانیان در حال حاضر باین موضوع است که از خوراکهای سرد مانند بستنی و آب خیلی سرد باید خودداری نمود و جالبتر آن که در سفر اخیر یک کاغذ دو برگی را بصورت بخشنامه دیدم که برای پزشکان کشور فدرال آلمان فرستاده بودند و در آن مبتلایان به بیماریهای گوارشی بویژه آنانکه به اولسرهای معده یا اثنی

ص : 324

عشر دچارند از خوردن و آشامیدن هر چیز سرد ممنوع شده بودند.

پاسخ

سی و چند جلد کتاب همه در تعریف و خواص خوردنیها و آشامیدنیها.

کتابهای متعدد تشریح و فیزیولژی کامل دستگاه گواترش تمام درباه ساختمان اعضاء وابسته و شرح اعمال هضم و جذب و سوخت و ساز غذائی.

و چند کتاب دیگر که مجموعا مورد مطالعه و بهره برداری قرار گرفتند و کتابی شد که اینک در دست شماست ، کتابی مشتمل بر ناچیز مطالبی مربوط به بهداشت تغذیه و غذاشناسی ، بهمین مقیاس می توان میزان مطالعات لازم پزشکی را برای نوشتن دوره کتابهای اولین دانشگاه و آخرین پیامبر سنجید کتابهائی که تقریبا تمام برنامه دانشکده پزشکی در آنها گنجانیده و منظور شده است و باتکای همین سنجش تصدیق خواهید فرمود که تخصص خود را فراموش نکرده و از قلمرو دانش پزشکی خارج نگردیده ام بعلاوه چه بهتر که بتوانم صدها آیه و خبر برای تأیید واقعیت های علمی مطالب غذائی گفته و کلماتی اسمانی بیاورم که همه بزبان معنوی و مخصوص ، پژوهندگان و دانشمندان را مورد تحسین قرار می دهند و از این ببعد عده زیادتری خواهند دانست : به غذائی که مصرف می کنند اعتماد بیشتری است زیرا غذاشناس آنرا گفته است و پیشوایان دین صحتش را گواهی نموده اند. (ولی اصل مطالب قطعی اسلامی است زیرا علم در معرض دگرگونی و تکامل است).

ص : 325

پرسش چه بود ؟

نامه ها ، روزنامه ها ، حتی چند مجله پزشکی که همه موجود است تشویق کرده اند روش انتخابی خود را دنبال کنم و در نشر آنچه برای بهبود جسم و جان مردم مفید است قصور نورزم خواه مطالب پزشکی باشد یا از دین.

تنها روزنامه ای که مرا بانصراف و عدول مرسوم دعوت کرد می نویسد: چرا وقتی بشود دکتری کتاب بنویسد از اختراع و عملیات آزمایشگاهی ننویسد و به تخصص خود نرسد امروز دیگر کسی نمی گوید خدا چند تاست و لازم نیست نیروی انسانی صرف اینگونه کارها شودو همه می دانند خدا یکی است و این دیگر بحثی ندارد !

یکتا پرستی جهانیان

نتیجه بحثی که مدیر محترم روزنامه کرده اند تقریبا این است که چون مردم جهان همه یکتاپرست شده اند از دین صحبت کردن لزومی ندارد و نتیجه ای که ما گرفته ایم اینکه نه تنها نامبرده روزنامه نویس سهل انگاری می باشند بلکه در پذیرش توحید قاصر و آخر بوده اند.

آقای عزیز هنوز بت پرستان جهان در اکثریتند ! آیا این ادعای بزرگ که همه مردم موحد شده اند بعنوان دلیل بر بصیرت و اطلاع در روزنامه نگاری ذکر کرده اند یا مقصود دگری داشتند ؟

ص : 326

تخصص و کاردانی

بفرمائید در کدام یک از موارد زیر می باید ساکت نشست و کار را به کاردان سپرد ؟

گاه تجاوز بعرض و ناموس بامید تخصص مجریان قانون ! در برابر دزدیکه می خواهد اموالمان را ببرد بانتظار اینکه پلیس متخصص دزد بگیری است !

زمانی که بملیت توهین می شود بدین آرزو که کاردانی با قوای دفاعی است !

درست است هر کشوری بوجود پزشک متخصص ، دارو ساز ، مهندس ، مکانیک ، بانکدار ، حسابدار ، صباغ و ... نیازمند است ولی آیا صحیح است گفته شود : هر کس در زن داری متخصص است می تواند داماد شود و کسی که استعداد تربیت شدن دارد بمدرسه راهش بدهند ؟ بهمین قیاس تشویق کارهای خوب و اعتراض و فریاد در برابر بدیها و پلیدیها تخصص بردار نبوده هر کس باید امبر بمعروف کند و نهی از منکر که باز پای دین بمیان کشیده شده همه را در دینداری مانند زن داری و دانش آموزی متخصص بلکه کوشا خواسته اند.

آتش عظیم نمرود که شعله ور گردید معروف است مرغکی ناتوان بنام بوتیمار پر و بال زنان به چشمه ای می شتافت و منقار کوچکش را پر از آب کرده بسرعت برگشته بر آتش می ریخت. گفتند این چکار است بیابانی آتش و قطراتی آب نه تناسبی دارندنه خاموش خواهد شد ! جواب داد باندازه منقارمان انجام وظیفه می نمائیم.

ص : 327

ما هم باندازه توانائی که داریم در برابر آتش فسادی که برای سوزاندن معنویت جهان شعله ور است هم به نشر معارف اسلامی که متضمن سعادت بشر است و هم در خور کاردانی و تخصص پزشکی که حاصل گردیده در رفع سوء تغذیه ها ، پرخوریها ، بدخوریها ، کم خوریها ، ژولیدگیها، آلودگیها و خلاصه برای بهبود و بهداشت مردم می کوشیم.

افکار دیروز و امروز

همین که سخنی از دنیای ذرات (اتم ها ، کوانتم ها) بمیان می آید از ذیمقراط ببزرگی یاد می شود که درباره ذرات متشکله آفرینش چنین گفت و چنان نوشت و اول کسی بود که از اتم نام برد.

بزرگداشت سقراط و بقراط و افلاطون و ارسطو باین دلیل پسندیده است که سوگند نامه پزشکی آن هنوز بقوت خود باقی است و نام باغ این که آکادمی بوده باز هم بمجامع علمی روز اطلاق می گردد ولی سخنان محمد ابن عبداللّه و علی این ابیطالب باین دلیل کاذب ، مجاز نیست که همه یکتا پرست شده و احتیاجی بذکر دلیل نیست !

علت حساسیت و آلرژی بعضی ها در برابر مطالب دینی بحث جداگانه ای دارد که در جای خود گفته خواهد شد. (ارثی - اکتسابی - عقیده ای).

همه جا با ما بیائید تا بر شما ثابت شود پیامبران الهی و وابستگان بآنها بزرگتر از آنند که بخاطر عملشان برزگداشت

ص : 328

شوند آنان انسانهائی بودند بر فراز انسانها و این دانشمندانند که به تناسب دانائیشان محترمند.

انتقاد و اصلاح

برای اینکه بضرر دین ننویسیم و یا دانشکده پزشکی را به بدنامی نکشانم چاپ اول هر جلد را که در شمارش محدود مقرر گردیده است در معرض نقادی متخصصین هر دو رشته (دین و دانش) قرار می دهیم باشد که از بذل توجه و انتقاد و اصلاح اهل فضل صورت بهتر و کاملتری بخود بگیرد و آن گاه اجازه ترجمه داده شود. ملاحظه فرمائید در هر جلد تجدید نظر کلی بعمل آمدخ است و هر چاپ بعدی بهتر از قبلی است با وجود این در بسیاری از موارد کلمات : شاید ، احتمالا ، بنظر بکار برده شده تا فاصله بین نام پیامبر و رساله دکترا از یکطرف با آنچه می نویسم فعلا در حداقل اختلاف و اقصر فاصله بوده باشد بامید آن که دانشمندان اقدام کنند و شایدها و بنظر رسیدنها را از میان بردارند.

جلد پنجم

جلد پنجم اولین جلدی است که در آن راجع به غذاهائی که در قرآن نامشان آورده شده بحث و گفتگو می شود.

دکتر سید رضا پاک نژاد

مهرماه 1347

ص : 329

مستدرک

استدراک بعضی از مطالب جلد 4

صفحه 9 بعد از سطر 20 : (تقسیم زیر بر حسب سلیقه نویسنده انجام گرفته است)

صفحه 23 بعد از سطر 11 : (هر چند اصل خوردن از غرائز است)

صفحه 41 بعد از سطر 15 : (بجای شناسائی آنها : شناسائی و انتخاب و صرف آنها باید بود)

صفحه 67 بعد از سطر 13 : (قلاده اطاعت بگردن انداختن)

صفحه 68 بعد از سطر آخر : (بجای مترادف بهتر است مشابه گفته شود)

صفحه 72 بعد از سطر 11 : (توضیح این مطلب در جای خود خواهد آمد)

صفحه 73 بعد از سطر 4 : (یعنی در اینجا نتیجه را مقصود است)

صفحه 107 : تحت عنوان غذای مردم آن روز شایسته است فرمایش حضرت زهرا را هنگام دفاع از فدک نیز ملاحظه فرمائید (ناسخ التواریخ جلد حضرت زهرا خوب است) تا بدانید اوضاع خوراک عربهای عصر جاهلیت تا چه پایه ناگوار بوده است.

ص : 330

صفحه 120 :

تحت عنوان باز اهمیت غذا ، خوب بود آورده شود : آیه شریفه کلوا و اشربوا و لا تسرفوا خود بهترین دلیل بر بهتر بودن همه چیز (حلال) بخورید و رژیم همه چیز خوری است.

صفحه 163 بعد از سطر 19 : (هر چند غذا خوردن پیامبران دلیل بر اهمیت غذا نیست).

صفحه 166 سطر اول : (آیه دوم سوره الحجر باید آورده شود ذرهم یاکلوا و یتمتعوا ...

صفحه 168 سطر 17 : (چون امروز با پوست و استخوان و ... نیز می توان تعیین گروه کرد)

صفحه 170 سطر 9 : بعد از کلمه چگونه «انسانرا» و بعد از پایه ، کلمه «بدو» بیفزائید.

صفحه 190 سطر 9: در حقیقت ضراوه در اینجا به معنی عادت است.

صفحه 202 سطر 3 : در مجمع البیان از حضرت علی است که رطب ، زنده و یا بس مرده است که باز باید افزود زندگی با آب و اعمال شیمیائی شروع می شود.

صفحه 205 : از این جهت خوردن عالم از عبادت آوردم که فرمانبرداری از آیه و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا می نماید.

ص : 331

صفحه 215 سطر 2 : از جامع عباس نقل شد.

صفحه 216 سطر 3 : در حقیقت هر دو دسته را زیانکار دانسته است.

صفحه 223 : ان اخی الموسی کان عینه الیمنی عمیاء و ان اخی عیسی کان عینه الیسری عمیاء و انا ذوالعینین.

صفحه 229 سطر 3 : بعد از نامه افزوده شود : نیست بلکه با صبر و جنگ سرد در برابر معاویه ای است که تظاهرات اسلامی می کرد ، و صبر ولی خدا حضرت حسن کمتر ازشهادت در میدان جنگ یزید زدگان نبود.

صفحه 244 سطر 17 : بعد از 15 و قبل از نقی کلمه ، اینجا افزود شود.

صفحه 279 سطر 5 : با توجه باینکه حلال محمد حلال الی یوم القیامه بجای خود استوار خواهد بود.

صفحه 286 سطر 22 : بعد از کلمه معاینه ، می کردند رئیس بیمارستان ، افزوده شود.